آرشیو

آرشیو شماره ها:
۴۱

چکیده

یکی از نظریاتی که درباره ی خاستگاه قالب غزل بیان شده این است که تغزل قصاید را سرچشمه و اساس قالب غزل در قرن های بعد می دانند؛ از دیگر سوی می دانیم که تغزل قصاید در حقیقت پیش درآمدی است که در آن از ذکر محاسن محبوب و حکایت عشق و عاشقی یا وصف مناظر طبیعی از قبیل بهار، خزان و... بحث می شود. این پژوهش که به روش تحلیل و توصیف اشعار به جای مانده از رودکی انجام شده، بر آنست که چهره ی معشوق شعر رودکی را بر اساس تغزل قصاید وی ترسیم کند و القاب شاعرانه ای را که در حقیقت بر پایه ی صور خیال بنا شده و بر اثر بسامد فراوان تکرار، حالت استعاری و تشبیهی خود را از دست داده و به تدریج به نامی شاعرانه برای معشوق بدل شده است، نشان دهد. رودکی در توصیف این معشوق که گاهی با ممدوح یکی می شود، فقط به تصویر شاعرانه ی آنچه در مجموعه صورت قرار دارد، پرداخته است. معشوق اشعار او کاملاً زمینی است با صورتی سپید و سرخ؛ ابروان کشیده، گیسوان سیاه و تابدار؛ دهانی تنگ و لبانی سرخ، با چشم های مخمور که با القابی نظیر آفریدگار، بت، بهار، پیمبر، ترک، جعد موی، غالیه بوی، سمن، پری، جانان و...نامیده شده است

تبلیغات