آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۸

چکیده

منابع روایی انقلاب مشروطه چوب زدن تجّار قند از سوی حاکم تهران را اقدامی ناهنجار و ظالمانه تلقی کرده اند که به دنبال بحران گرانی قند کیفر شدند و اسباب شورش مردم فراهم گشت. نوشتار حاضر فارغ از این پیش فرض در پی پاسخ به این پرسش است چرا به رغم سابقه این گونه اقدامات حکومتی، تا پیش از این شاهد چنین واکنشی از سوی جامعه ایران نبوده ایم؟ آیا رفتار علاءالدوله مغایر با سنت پیشین بود؟ یا این زمان تحولی در فهم ایرانیان از حکومت داری رخ نموده بود که اقدامات معمولِ دولت خشم آنان را برانگیخت؟ اساساً اقدام علاءالدوله تا چه اندازه تخطی از رویه نظام کهنِ حاکم بوده و تا چه میزان تحت تأثیر نظام مشروطه داوری شده است؟ مقاله می کوشد با دوری از رویکرد اراده گرایانه متکی به اشخاص از دیدگاه ساختار ی به این واقعه توجه کند. به باور نگارنده، علاءالدوله در این رخداد از محدوده اختیارات معینه در نظامات کهن عدول نکرد بلکه اقداماتش با سازوکار دیوان حسبه و محکمه عدلیه در ساخت تشکیلات اداره شهری پیشینه دارد، بنابراین باید واکنش جامعه علیه اقدامات وی متوجه ناکارآمدی ساخت دولت در این زمان باشد که عمر آن به آخر رسیده بود.

تبلیغات