چکیده

ژئوپلیتیک حساس، امنیت متزلزل، ثبات شکننده و جنگ های پایان ناپذیر را باید خصلت همیشگی و موجود در منطقه خاورمیانه قلمداد نمود. گذشته از حضور بعضاً مخرب قدرت های فرامنطقه ای در این منطقه، به این مسأله مهم باید اذعان داشت که قدرت های منطقه ای همواره خود بسترساز بحران های متعدد بوده اند. جمهوری ترکیه از زمان قوام و زعامت حزب عدالت و توسعه همواره داعیه دار اسلام سکولار و منادی رهبری بر جهان اسلام از یک سو و ایفای نقش ژاندارمی منطقه از سوی دیگر بوده است. این مسأله پس از جنبش های منتهی به بیداری اسلامی در اوان سال های 2010 به بعد رنگ و بوی وسیع تری به خود یافته است. در این مقاله، نویسندگان با بهره گیری از نظریه چالش های ژئوپلیتیکی و نیز استفاده از روش جامعه شناسی تاریخی (روش تحقیق) درصدد ارائه پاسخی متقن بدین سؤال اند که اصولاً ماهیت چالش های ژئوپلیتیکی ترکیه با همسایگان (شیعه نشین) به چه دلایلی بوده است؟ فرضیه تحقیق بر این مبناست که چالش های ترکیه با کشورهای شیعه نشین منطقه ریشه در تحولات خاورمیانه، مساله آب و بحران های زیست محیطی، مسائل ارضی و قومیتی و حمایت از گروه تکفیری- تروریستی داعش دارد. یافته های پژوهش حاکی از این مسأله است که در سیاست های پراگماتیستی حزب عدالت و توسعه در خلال سال های پس از بهار عربی به ایجاد چهار ضلعی بحران در منطقه منتهی گردیده است که بازخورد آن میلیتاریزه شدن منطقه، شکاف های قومیتی وسیع، توسعه فعالیت های گروه های بنیادگرای رادیکال و گسست سیاسی با شیعیان بوده است.

تبلیغات