آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

بسیاری از متکلمان مسلمان، هنگام بحث از افعال الاهی، به بررسیِ چیستی حُسن و قُبح اخلاقی پرداخته اند. در این میان، عموم متکلمان معتزله و امامیه، تلاش کرده اند حسن و قبح اخلاقی را بر اساس مفاهیمی دیگر که به زعم آنها دست کم پایه ای تر بوده است، تعریف کنند. پرتکرارترین تعاریف حَسن و قبیح در آثار معتزله و امامیه را می توان به سه گروه کلی تقسیم کرد: تعاریف سلبی، تعاریف ایجابی و تعاریفِ مشتمل بر عناصر ثواب یا عقاب الاهی. در «تعاریف سلبی» حَسَن با استفاده از ادات سلب تعریف می شود (ما لایستحق فاعله الذمّ)؛ اما در تعاریف ایجابی چنین نیست. بررسیِ تحولات تاریخیِ تعاریف معتزله و امامیه نشان می دهد که خواجه نصیرالدین طوسی در این زمینه از سه جهت نقطه عطف است. نخست اینکه متکلمان پیش از وی، به جز ابوالصلاح حلبی، حَسن و قبیح را به نحو سلبی تعریف کرده اند، درحالی که بیشتر متکلمان پس از خواجه، از تعاریف سلبی روی گردانده ، برای ارائه تعریف ایجابی یا تعریف مشتمل بر ثواب و عقاب کوشیده اند. دوم اینکه در میان معتزله و امامیه، خواجه نخستین متکلمی است که در یکی از تعاریف خود، از عناصر ثواب یا عقاب الاهی استفاده کرده است؛ و این تعریف زمینه ساز اختلاف نظری جدید میان متکلمان پس از وی شده است. و سوم اینکه پیش از خواجه عموم متکلمان معتزله و امامیه از عنصر «استحقاق» استفاده کرده اند در حالی که خواجه نخستین متکلمی است که در یکی از تعاریف خود عنصر «استحقاق» را حذف و به جای آن از عنصر «ایجاب» استفاده کرده است.

تبلیغات