آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۹

چکیده

آموزش از مسائل اجتماعی است که اغلب با مسأله اخلاق و تربیت همراه است. پویایی، تناظر و تطبیق با سایر آراء از لوازم نظامهای آموزشی روزآمد است. نظام آموزش دینی نیز نمیتواند از این مسأله مستثنا باشد. نهجالبلاغه از متون اصیل اسلامی است که میتوان نظام آموزش اخلاقی از آن استخراج کرد و در مقایسه آن با سایر نظامات آموزشی به ظرفیتهای مغفول حوزه آموزش اخلاقی پی برد. امیل دورکیم اندیشمند علوم اجتماعی است که به بحث آموزش اخلاقی پرداخته و آموزش و پرورش را از دریچه جامعهشناسی بررسی کرده است. این پژوهش با روش «تحلیل محتوای کیفی استقرایی مایرینگ» با هدف کشف نقاط اشتراک و افتراق نظام آموزش اخلاق در نهج البلاغه و اندیشه دورکیم و مقایسه آنها به کشف نظام حاکم بر متن نهج البلاغه در مبانی، اهداف، اصول و روشهای آموزش اخلاق میپردازد. شیوه نمونهگیری از نوع غیر احتمالی و هدفمند، است که به روش متن پژوهشی انجام شده و از اعتبار باز اندیشانه و راهبرد ارتقاء کیفیت سیلورمن بهره میگیرد. یافتههای این پژوهش بیانگر این است که در هر دو دیدگاه آموزش و پرورش امری ضروری، سازنده و با هدف متعالی است و در جهت دستیابی به دانش، اصلاح فردی یا ساخت جامعه انجام میشود. از دیگر یافتهها مسأله اقتدار معلم در عین استقلال و اختیار یادگیرنده مورد تأیید هر دو نظام است.

تبلیغات