آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۹

چکیده

ادبیات داستانی اقلیمی به داستان هایی اطلاق می شود که در آنها جغرافیای طبیعی و عناصر و ویژگی های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تاریخی اقلیم، نقش مهمی در ساختار و روایت داستان دارد. جریان ادبیات داستانی اقلیمی به صورت جدی از دهه 30 در ایران آغاز شد و به حوزه های اقلیمی جنوب، غرب، شرق، آذربایجان و شمال تقسیم می شود. بیژن نجدی از جمله نویسندگان خطه شمال است که ماجرای غالب داستان هایش در فضای اقلیم شمال رخ می دهد و عناصر مختلف طبیعی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این اقلیم در آنها بازتاب یافته است. هدف این مقاله، بررسی چگونگی تأثیر عناصر اقلیمی شمال در داستان های نجدی است و یافته های پژوهش ناظر بر این است که نجدی کنشی آگاهانه با عناصر اقلیمی پیرامون خود دارد و این عناصر جزء مهمی از صور خیال و ساخت مایه داستان های او به حساب می آیند. طبیعت بومی شمال در داستان های نجدی نقش مهمی در روایت و فضاسازی داستان، عینیت بخشیدن به ذهنیت شخصیت ها و بازنمایی اجتماعی و سیاسی جامعه و تبعات آن دارد و حوادث و ماجراهای داستان در هماهنگی و پیوند با محیط جغرافیای طبیعی شکل گرفته است.

تبلیغات