آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۹

چکیده

سیدجواد طباطبایی یکی از سرشناس ترین متفکران ایرانی است که با رهیافتی فلسفی، دلیل عقب ماندگی ایران را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. وی دلیل عقب ماندگی ایران را امتناع اندیشه می داند. او بر این باور است که علت العلل تمامی بحران ها و عقب ماندگی جامعه ایرانی به فقدان عقلانیت فلسفی مربوط می شود. او به جز برش های کوتاهی از تاریخ ایران، سرتاسر تاریخ ایران را چیزی جز رویکردهای خام ایدئولوژیک، جامعه شناسانه و غیاب اندیشه و عقلانیت نمی داند و درست از این رو او براساس روش شرق شناسانه و سوبژکتیویستی خویش در تحلیل دلیل عقب ماندگی ایران زمین به یک رابطه علّی میان فقدان عقلانیت و عقب ماندگی ایران می رسد.در برابر این رویکرد تقلیل گرایانه طباطبایی که همه بحران های جامعه ایرانی را به فقدان اندیشه و عقلانیت غربی تحویل می کند، با بهره جستن از روش شناسی ماکس وبر می توان این سخن را به میان آورد که ایده ها و اندیشه ها تنها از طریق رابطه ها، میانجی ها و ساختارها تأثیر می گذارند و اندیشیدن امری اجتماعی است. همواره کلیتی انضمامی وجود دارد که ایده ها و مناسبات به صورتی درهم تنیده متعلق به این کلیت انضمامی هستند. بنابراین، امتناع تفکر و اندیشه در سطح اجتماعی به عنوان امتناعی در تحرک در مناسبات و قفل شدگی در ساختار موجودیت انضمامی موضوعیت دارد.در جامعه شناسی ماکس وبر، پروتستانتیسم نه به عنوان عامل توضیح دهنده سرمایه داری بلکه به عنوان عاملی مطرح است که انگیزه های انسانی را در داشتن نگاهی ویژه به کار، زندگی، صرفه جویی و مال اندوزی مفهوم می سازد. ماکس وبر نمی گوید که سرمایه داری، اختراع پروتستانتیسم است؛ بلکه توجه او به منشی است در زندگی که وجهی از آن عقلانیت اقتصادی ای است که در اصل، غیرعقلانی است؛ چون مال اندوزی ای است بدون انگیزه مصرف. حسابگری ای است که کامجویی فردی در آن به حساب نیامده است. ماکس وبر در ریاضت و سخت کوشی و امساک کالونی، آن عنصر غیر عقلانی ای را می بیند که پیش تازاننده عقلانیت سرمایه داری مدرن می شود. از عقلانیت مدرن نمی توان سخن گفت، مگر آنکه به سرمایه داری توجه کرد. بنابراین عقلانیت وبری، عقلانیت درهم تنیده با کردارها و نهادها و عقلانیتی تاریخ مند است.در این جستار این فرضیه آزمون می شود که در تحلیل و فهم عقب ماندگی ایران قدیم، باید به ارتباط ارگانیگ میان ایده ها و کردارها و نهادها توجه کرد و نمی توان با رویکرد تقلیل گرایانه طباطبایی که تاریخ و تناقضات دیالکتیکی آن را به افراد و عقاید افراد تقلیل می دهد، فهم و درک درستی از دلایل عقب ماندگی داشت.

تبلیغات