چکیده

طی چند دهه اخیر نهاد خانواده در ایران ، با تغییرات مهمی،. مانند: تغییر در شکل گیری ازدواج و تشکیل خانواده، افزایش سن ازدواج، کاهش میزان ازدواج، افزایش تجرد قطعی، تغییر در دایره همسر گزینی ، تغییر در معیارهای همسر گزینی و تغییر در ایستارهای فرزند آوری روبرو بوده است. بسیاری از صاحبنظران، تغییرات نهاد خانواده  را تنها نتیجه تغییر در وضعیت اقتصادی و ساختار نهادی جامعه ندانسته ، بلکه معتقدند، این تحولات از تغییرات فرهنگی و دگرگونی در روند ارزشها و سنت ها سر چشمه می گیرند. مبنای نظری این پژوهش متکی بر نظریات ایده ای  و نگرشی  است. که بر اساس نظریه تحول فرهنگی و ارزشی اینگلهارت و نظریه وندوکا و لستاق در چارچوب نظریه گذار جمعیتی دوم،  دو جنبه از تغییرات ارزشی و نگرشی در کشور  شامل فردگرایی و ارزشهای خانوادگی  و تاثیر آنها بر دگرگونی در معیارهای  و شیوه های همسر گزینی، نگرش به سن مناسب ازدواج و تعداد فرزند مطلوب، مد نظر قرار گرفته است. داده های مورد نیاز بر گرفته از یافته های دو پیمایش ملی خانواده( 1398) و موج سوم ارزشها و نگرشهای ایرانیان ( 1394) است که به روش تحلیل ثانوی، مورد ارزیابی قرار گرفته اند. یافته های تحقیق نشان داد که میزان فرزند آوری در ایران طی چهار دهه اخیر از میزان باروری در حد طبیعی ( 1/7 فرزند)، به باروری ارادی و به زیر سطح جانشینی ( ۱.۷ فرزند) رسیده و میانگین سن ازدواج پسران و دختران با  حدود 5 سال افزایش همراه بوده است.  ارزشها و نگرش ها در مورد ازدواج و فرزند آوری و میزان فردگرایی در سه نسل جوان، میانسال و مسن تفاوت داشته است. از طرف دیگر نگرش به فرزند دلخواه و سن مناسب ازدواج ، با میزان فردگرایی همبستگی معنی دار دارند. لذا می توان تاثیر عوامل فرهنگی بر تغییرات ازدواج و فرزند آوری در ایران را مورد تأیید قرار داد. و  می بایست جهت تجدید نظر در سیاستهای جمعیتی بر عوامل فرهنگی بیشتر تأکید شود.

تبلیغات