آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۳

چکیده

خلق گرایی مطلق یا افلاطون گرایی تعدیل شده پاسخی است برای چالشی که افلاطون گرایی برای خداباوری ایجاد می کند. دغدغه اصلی این دیدگاه، تلائم و هماهنگی میان خداباوری با افلاطون گرایی است. خلق گرایی مطلق در واقع مدعی است حقایق ضروری نیز مانند موجودات ممکن وابسته به خداوند هستند. از این رو، ما در فهرستِ وجودشناسی با موجودی که مستقل از خداوند وجود داشته باشد مواجه نیستیم و خداوند تنها موجود مستقل و بی نیاز از غیر است. بنابراین ادعای افلاطون گرایان معاصر که با ارائه استدلال هایی مدعی اند برخی اعیان انتزاعی، مانند اعیان ریاضی، به نحو ضروری، فرازمانی و نامخلوق موجودند با این قید که این حقایق در عین ضرورت و فرازمانی بودنشان، مخلوق و وابسته به خداوند هستند پذیرفته می شود. در این دیدگاه، گرچه خلقِ این امور ضروری است، ولی وجود قضایا، جهت و ارزشِ صدقشان وابسته به خداوند است. به طور کلی، قلمرو افلاطونی به عنوان ادراکات و اندیشه های خداوند در نظر گرفته می شوند. ویلیام کریگ، فیلسوف ِخداباور آمریکائی معاصر، بر این باور است که این دیدگاه با مشکلات متعددی نظیر خلط با مفهوم گرایی ، اشکال دور باطل، عدم تلائم با اختیار خداوند، ناسازگاری با نظریه سنتی خلقت و مبادله نظریه خلقت با نظریه فیض گرایی فلوطینی مواجه است. گرچه برخی از ایرادات کریگ به دیدگاه خلق گرایی وارد نیست؛ لکن خلق گرایی مطلق با اشکالی جدّی مواجه است و به نظر می رسد بتوان از دیدگاه امکان گرایی کلّی دکارتی دفاع نمود. این مقاله به تبیین و بررسی این دیدگاه و انتقادات کریگ می پردازد.

تبلیغات