چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری بر کاهش تنظیم هیجانی منفی و افزایش تنظیم هیجان مثبت در بیماران زن مبتلا به اختلال دیس تایمیک انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون - پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه بیماران دارای اختلال دیس تایمی مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی مستقر در منطقه 8 شهر تهران بود که تعداد 45 نفر به شیوه غیرتصادفی و در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. ابزار این پژوهش پرسشنامه تنظیم شناختی هیجانی گارنفسکی و همکاران (2002) با اعتبار 73/0 تا 88/0  بود. برای گروه آزمایش اول درمان فراشناخت (ولز، 2009) در 8 جلسه 90 دقیقه ای و برای گروه آزمایش دوم درمان فعال سازی رفتاری (دیمیدجیان و همکاران، 2008) در 12 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد، اما گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با بهره گیری از تحلیل واریانس آمیخته و بنفرونی در نرم افزار spss-26 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاکی از آن بود که درمان فراشناختی و درمان فعال سازی رفتاری باعث کاهش تنظیم شناختی هیجانی و مؤلفه های آن در پایان مداخلات و دوره پیگیری شده بودند (05/0p>). همچنین درمان فعال سازی رفتاری در کاهش علائم تنظیم شناختی هیجانی، نسبت به درمان فراشناختی اثربخشی بیشتری را نشان می دهد (05/0p>). نتیجه گیری: درمان فعال سازی رفتاری به دلیل تأثیری که بر افسردگی دارد می تواند به تنهایی و یا با درمان مکمل در کاهش تنظیم شناختی هیجانی و علائم افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال دیس تایمیک مؤثر باشد.

Comparing the effectiveness of metacognitive therapy and behavioral activation therapy on cognitive-emotional regulation in women with dysthymic disorder

Aim: The present study aimed to compare the effectiveness of metacognitive therapy and behavioral activation therapy on reducing negative emotional regulation and increasing positive emotional regulation in female patients with dysthymic disorder. Method: The present study was a semi-experimental one with a pre-test-post-test-follow-up design with a control group. The statistical population of this research included all patients with dysthymic disorder who attended the psychological clinics located in the 8th district of Tehran, 45 of whom were selected in a purposeful way and randomly assigned to two experimental groups and one control group. The instrument of this research was the cognitive-emotional regulation questionnaire of Garnefski et al. (2002) with the validity of 0.73 to 0.88. For the first experimental group, metacognitive therapy (Wells, 2009) and for the second experimental group behavioral activation therapy (Dimidjian et al., 2008) were held in eight 90-minute sessions, but the control group did not receive any intervention. The data were analyzed using mixed variance analysis and Benferroni in SPSS-26 software. Results: The results indicated that metacognitive therapy and behavioral activation therapy reduced cognitive-emotional regulation and its components at the end of the interventions and the follow-up period (p>0.05). Also, behavioral activation therapy is more effective than metacognitive therapy in reducing emotional cognitive regulation symptoms (p>0.05). Conclusions: Due to the effect of behavioral activation therapy on depression, it can be effective alone or with complementary therapy in reducing cognitive-emotional regulation and depressive symptoms in patients with dysthymic disorder.

تبلیغات