چکیده

Depression is the most common psychiatric disorder. Its prevalence in women is twice that of men, which seriously affects the mental health of this group. Therefore, it is very important to adopt treatment methods to reduce it. For this reason, the aim of this study was to investigate the effectiveness of cognitive behavioral therapy on coping styles and quality of life of depressed women. This research was a semi-experimental method of pre-test and post-test design with a control group. The statistical population of the study was made up of all women who referred to counseling centers in Mashhad city in 2017, who scored higher than 13 in the Beck depression test. 30 of them were selected as a sample by purposive sampling method and then randomly divided into two control and experimental groups (15 people in the experimental group - 15 people in the control group). Beck depression inventory (BDI-II), the Coping Inventory for Stressful Situations (CISS) and World Health Organization quality of life (WHOQOL-BREF) were used to collect data. Data were analyzed by multivariate analysis of covariance. The findings showed that there is a significant difference between the two experimental and control groups in the post-test stage in emotional and avoidant coping styles (P<0.05). However, there was no significant difference between the two groups in the problem-oriented coping style (P<0.05). Also, the results in the quality of life section show a significant difference between the two groups in the variables of social, psychological, physical and environmental quality of life (P<0.05). As a result, it can be said that cognitive behavioral therapy can be used as an efficient treatment method to reduce emotional and avoidant coping styles in depressed patients in the clinical environment. Also, the use of this treatment method increases the level of quality of life in these patients.

اثربخشی درمان شناختی- رفتاری بر سبک های مقابله ای و کیفیت زندگی زنان افسرده

افسردگی شایع ترین اختلال روانپزشکی است. میزان شیوع آن در زنان دو برابر مردان است که بطور جدی سلامت روان این گروه را تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین اتخاذ روش های درمانی برای کاهش آن از اهمیت بالایی برخوردار است. به همین دلیل هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر سبک های مقابله ای و کیفیت زندگی زنان افسرده بود. این پژوهش به روش نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان مشهد در سال 1397 تشکیل دادند که در آزمون افسردگی بک نمره بالاتر از 13 را کسب کرده بودند. 30 نفر از آنها به روش نمونه گیری هدفمند بعنوان نمونه انتخاب شدند و سپس با روش تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش (15 نفر گروه آزمایش- 15 نفر گروه کنترل) تقسیم شدند. از سیاهه افسردگی بک(BDI-II)، سیاهه مقابله با موقعیت های استرس زای (CISS) و پرسشنامه کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی-فرم کوتاه  (WHOQOL-BREF) برای جمع آوری داده ها استفاده گردید. داده ها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان داد تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون در سبک های مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی وجود دارد (0/05>P). اما تفاوت معناداری بین دو گروه در سبک مقابله ای مساله مدار دیده نشد (0/05>P). همچنین نتایج در بخش کیفیت زندگی نشان دهنده ی تفاوت معنادار دو گروه در متغیرهای کیفیت زندگی اجتماعی، روانی، جسمانی و محیطی می باشد (0/05>P). در نتیجه می توان گفت از درمانی شناختی رفتاری می تواند به عنوان یک روش درمانی کارآمد  برای کاهش سبک های مقابله ای هیجان مدار و اجتنابی در بیماران افسرده در محیط بالینی استفاده کرد. همچنین استفاده از  این روش درمانی باعث افزایش سطح کیفیت زندگی در این بیماران می شود.
درمان شناختی رفتاری ،سبک های مقابله ای ،کیفیت زندگی ،زنان افسرده،

تبلیغات