آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۵

چکیده

متن

در این نوع آموزش هیچ جایگاه خاصی برای لحن گیری دانش آموز وجود ندارد.ابتدا دانش آموز باید فارسی خوانی کند و سپس زحمت دیگری را برای یادگیری لحن عربی متحمل شود. در این مورد چه می‏گویید؟
کسی که چنین قضاوتی دارد، تصورش بر این است که در رسم‏الخطهای دیگر، برای لحن هم علامت‏هایی منظور شده است.مثلا در«خط عثمان‏طه»، که در«جاء»قبل از الف فتحه آمده، برای این است که ما با لحن عربی بخوانیم.
در جواب باید گفت که اگر چنین باشد، «قال»را باید«قال»و «خالق»را هم باید«خالق»بخوانیم.یعنی در همه جا نشانه درست، الف است و باید«قال»هم مانند«اذا»خوانده شود و نمی‏شود گاهی نشانه فتحه و گاهی نشانه الف کوچک باشد.اما در بررسی‏ها مشخص شده است که این فتحه قبل از الف، هیچ معنایی ندارد و سلیقه‏ای است.یکی فتحه و دیگری الف کوچک گذاشته است.در خط ایرانی، قبل از الف بزرگ، الف کوچک هست، اما قبل از الف کوچک، دیگر الف کوچک نیست؛مثل «قال»که در آن، قبل از الف بزرگ، یک فتحه آمده است و در «رحمن»، قبل از الف کوچک، الف کوچک دیگری نیامده است.در خط عثمان‏طه، در«قال»فتحه قبل از الف بزرگ آمده است و در«بغفل»، فتحه قبل از الف کوچک نوشته شده است. وقتی که در هر دو کلمه یک شکل نوشته شده باشد، رسم الخط لهجه عربی را یاد نمی‏دهد و این مسأله مربوط به تجوید است؛ مثل تلفظ حروف.بنابراین، در هیچ رسم‏الخطی لحن عربی وجود ندارد که بخواهد در رسم‏الخط کتاب درسی، لحن عربی حذف شده باشد.
فرموده‏اید به سفارش مقام معظم رهبری این کار را شروع کردید. آیا رسم‏الخط جدید، مورد تأیید ایشان هست یا خیر؟
ایشان به طور کلی آن را تأیید کرده‏اند و ما سعی داریم، با نکاتی که کارشناسان ارائه کرده‏اند، نواقص را برطرف کنیم تا به مقصود اصلی نایل شویم.
اشباعات«و»، مانند«اولی»را چگونه مشخص کردید؟
در مقدمه باید نکاتی را عرض کنم.در آغاز، هدف تهیه قرآنی بود که قرائت و آموزش آن از شیوه‏های موجود آسان‏تر باشد.چنین ادعایی نبوده است که می‏توان قرآنی نوشت که صد در صد بدون غلط خوانده شود.بلکه ادعا بر این بوده است که آسان‏تر خوانده شود.مثلا اگر دانش‏آموزی با قرآن عثمان‏طه، ده غلط دارد، با خواندن این قرآن دو غلط داشته باشد.«اولی»و«اولی هما»از کلماتی هستند که اغلب اشتباه می‏شوند و در یک آزمایش، اغلب دانش‏آموزان این دو را مانند بقیه مصاحف، اشتباه خواندند. «اولی»(الف، و، ل)بدون علامت و در آخر الف مقصوری روی پایه«ی»نوشته شده است.و فرق«اولی»با«اولی»این است که در«اولی»، چون قبل از«و»، ضمه نیست، «واو»خوانده می‏شود.اما در اولی، چون قبل از«و»ضمه هست، «و»خوانده نمی‏شود.در رسم‏الخط ایرانی چنین است ولی در رسم‏الخط عثمان‏طه، هر دو به یک صورت نوشته شده‏اند و خواندن آن‏ها مشکل است.این از مواردی است که احتیاج به تذکر و آموزش استاد دارد
لخط نوین قرآن کریم
در پایان همایش، شیوه نوین نگارش قرآن کریم که توسط مرکز طبع و نشر قرآن جمهوری اسلامی چاپ گردیده است در جلسه پرسش و پاسخی با حضور آقایان: کریم دولتی، سبحانی و سید مهدی سیف که از دست‏اندرکاران تدوین قرآن با رسم الخط نوین هستند، برگزار شد که در این‏جا می‏خوانید.
.
آیا بر فرض اینکه روش جدید، آموزش داده شود، آیا ممکن است معلمی صبح‏ها در مدرسه به روش عثمان‏طه آموزش دهد و بعد از ظهرها به روش جدید؟آیا برای خود مدرس دوگانگی ایجاد نمی‏شود؟به علاوه، در حروف ناخوانا که مانند حروف ساکن هستند، چگونه باید عمل کرد؟
این مشکل برای دانش‏آموز هم هست، زیرا ممکن است در مدرسه با یک روش، در منزل به روشی دیگر، و در مسجد محل به شیوه دیگری قرآن را بخواند.ما هم سعی داریم این پراکندگی را سر و سامان دهیم و به حداقل برسانیم یا از بین ببریم.مطمئنا هر فرد به شیوه‏ای که آموزش دیده است، قرآن را قرائت می‏کند.
انسان هر کاری را با سعی و تلاش انجام دهد به نتیجه می‏رسد. آیا اگر از همان روش عثمان‏طه، طی چند سال و با سعی و کوشش استفاده شود، بهتر از استفاده از روش‏های دیگر نیست؟
باید عرض شود، نه تنها شیوه عثمان‏طه، بلکه هر شیوه دیگری هم اگر مدتی تمرین شود، دو هفته یا یک ماه یا چند سال بالاخره یاد گرفته می‏شود.اما روش جدید هم برای معلمان و هم برای دانش‏آموزش امتحان شده است و نتیجه این بوده که این شیوه بسیار ساده‏تر و روان‏تر است.ما سه روش عثمان‏طه، ایرانی طاهر خوشنویس و روش مرکز را در شهرهای متفاوتی اجرا کردیم.نتیجه این بود که در ارزشیابی، آن گروه که به روش مرکز آموزش دیده بودند، مهارت بیش‏تری در خواندن قرآن داشتند؛با وجود این که این‏ها قبلا با شیوه‏های دیگر آشنا بودند. این همان هدفی بود که ما دنبال می‏کردیم؛یعنی شیوه‏ای که خواندن را راحت‏تر کند.
حروف«والی»چگونه خوانده می‏شوند؟
عرض کردیم قاعده والی دوتاست و«ل»خوانده می‏شود، مگر قبل از تشدید.باید عرض کنم که بعضی وقت‏ها قاعده در تئوری مشکل به نظر می‏آید، اما در عمل آسان است و ما گمان می‏کنیم که نوآموزان نمی‏توانند این کلمه را بخوانند، اما در عمل می‏توانند بخوانند و مشکلی ندارند.یادگیری شیوه جدید برای ما مشکل است، چون قبلا با روش دیگری یادگرفته‏ایم و معمولا یادگیری قبلی در یادگیری بعدی اختلال به وجود می‏آورد.اما اگر بی‏طرفانه یا به طور مساوی آموزش دیده شود، آن گاه معلوم می‏شود که شیوه جدید سریع‏تر و آسان‏تر است؛مگر در بعضی کلمات که چون درصد آن‏ها کم است، نادیده گرفته می‏شوند.
فرض کنید فرد به«اقیموا»می‏رسد و می‏خواهد وقف کند. در این‏جا هیچ علامتی نیست که بفهمد، چگونه وقف کند. این مشکل در روش عثمان‏طه هم هست.ما قاعده‏ای نداریم که اگر ساکن بود، خوانده می‏شود و اگر ساکن نبود، خوانده نمی‏شود.ممکن است فرد قبلا یاد گرفته باشد که اگر حرفی علامت داشت، خوانده می‏شود و اگر حرکت نداشت، نبایدخوانده شود.ولی می‏گوییم آنچه را که مانند فارسی است بخوان و آنچه نیست، یاد بگیر(نه این که نخوان).
درباره خواندن«لأقیموا»، باید توجه داشته باشیم که در هیچ رسم‏الخطی، الف اول حرکت ندارد و«ل»در بقیه مصحف‏ها ساکن است و در این‏جا، بی‏علامت بودن نشانه ساکن است.و برای الف«اقیموا»در روش عثمان‏طه، «ص» می‏گذارند، به نشانه الف وصل و در شیوه ایرانی، بی‏علامت بودن الف، نشانه الف وصل بودن است.یعنی، مشکلات رسم الخطهای دیگر را نباید به این شیوه نسبت داد و اشکال وقتی است که ایرادی در شیوه‏های دیگر نباشد و فقط در شیوه جدید باشد.
اگر علامت سکون حذف شود، دیگر فرقی بین حرف ناخوانا و ساکن وجود ندارد و تشخیص حرف ساکن مشکل می‏شود. این قضیه یادگیری را دچار مشکل مضاعف نمی‏کند؟ همچنین، آقای دکتر دولتی، آقای دکتر مستفید گفتند ما باید قرآن را با همان علامتگذاری که اصحاب پیامبر(ص) نقل کردند، بخوانیم تا مورد تهمت قرار نگیریم.پس چگونه است که مرکز، علائم قرآن را تغییر داده است؟
آقای دکتر مستفید در مورد رسم‏الخط و تغییر آن صحبت کردند و علامتگذاری در مرحله دوم قرار دارد.در صدر اسلام، اصلا علامتی در قرآن نبوده است که بخواهیم آن را حفظ کنیم.بحث ایشان در مورد رسم‏المصحف بود که ما آن را مراعات کرده‏ایم.درباره علامتگذاری هم که سلیقه‏ای و تجربه‏ای است، نظراتی داده‏ایم که پایه علمی دارند.
بفرمایید چه کسانی با شما همکاری داشتند و برنامه آینده شما چیست؟برای آماده سازی شیوه جدید، چند سال کار شده است و فکر می‏کنید، چه ایراداتی دارد که باید برطرف کنید؟
حدود 18 سال پیش آقای سیف، و بقیه از سال 74 کار را شروع کردند.متأسفانه، عوض کردن روش‏هایی که در میان مردم رسوخ کرده‏اند، زمان می‏برد و مقاومت‏های درونی و گاه ناخواسته بر ما تحمیل می‏کند.اما با آموزش تمام موانع می‏تواند برطرف شود.
کجای رسم‏الخط را باید تغییر داد تا بی‏نقص شود؟
اول باید به این ایراد پاسخ بدهم که گفته‏اند در کار شما مواردی مثل همزه وصل، الف جمع، حروف ناخوانا و سکون مشخص نیستند.شما همزه وصل را در خط عثمان طه به این صورت می‏شناسید که اگر الف کلمه، یک«ص» کوچک داشته باشد، الف وصل است.اما در مصحف طاهر خوشنویس و مرکز، الف بی‏علامت در اول کلمه، الف وصل است.به قول آقای دولتی، ما شیوه‏هایی در ذهن داریم که گمان می‏کنیم، روش همان است و جز آن چیزی نیست.بیاییم قاعده‏های جدید را اجرا کنیم و آن‏ها را با قاعده‏های قبلی مقایسه کنیم و ببینیم کدام راحت‏تر، آسان‏تر و عملی‏تر است، و بعد قضاوت کنیم.ایراد کار این است که روش باید دارای مبناهای مستدل‏تر و کامل‏تر باشد، آسیب‏شناسی شود و سپس بدون تحمیل به جامعه عرضه شود.روش عثمان‏طه هم به همین شکل آمد و کسی آن را تحمیل نکرد.روش جدید هم باید به جامعه بیاید، اگر مردم حس کردند که روان‏تر است، خودشان راهش را باز می‏کنند.البته شیوه‏های آموزش هم باید تکمیل شوند.پس نقص روش جدید این است که مبناهایش هنوز به طور کامل تکمیل نشده است.زحماتی کشیده شده است، ولی به میزان مطلوب نیست.از طرف دیگر، شیوه‏های تدریس آن باید به طور کامل تدوین، ارائه و اجرا شود و هر کسی از یک زاویه از آن انتقاد کند.چنانچه محرز شود که اگر فلان علامت را حذف کنیم، به خواندن کمک می‏کند، شاید بعضی از مباحث تغییر کند.
چرا در این شیوه، مدهای متصل هم حذف شده‏اند؟
مدهای متصل خیلی زیادند و بعضی از آن‏ها در بین آیات قرار دارند.مد متصل متفق علیه است و همه قاریان بر آن اتفاق نظر دارند.اما مد منفصل را بعضی از قاریان کشیده‏اند و بعضی نکشیده‏اند.از طرف دیگر، بیش‏تر مدهای متصل اول آیات هستند و خوانده نمی‏شوند.لذا چون عم جز برای مبتدیان است، گفتند در آن حجم علائم مد کم شود و به حداقل برسد و به همان مدهای لازم و متفق علیه اکتفا شود.

تبلیغات