آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

پلورالیسم دینى که از مباحث رایج جامعه علمى ماست بدین صورت در زمان شهید مطهرى مطرح نبود؛ ولى از کلمات ایشان در باب حقانیت ادیان یا دین واحد یا... مى‏توان به پاسخ این ادعا از دیدگاه شهید مطهرى نائل شد.

متن

این مقاله براى نیل به این هدف به چند بُعد پرداخته است:
الف) تأکید بر حقانیت دین واحد در هر عصر و دین اسلام در عصر حاضر؛
ب) رد حقانیت همه ادیان در عرض هم؛ هرچند پذیرش حقانیت طولى ادیان درست است؛
ج) وحدت و مشخص بودن صراط مستقیم؛
د) لوازم و پیامدهاى منفى پلورالیسم، مانند نفى خاتمیت و ناسخیت دین.
بحث پلورالیسم به شکل امروزى آن در زمان استاد مطرح نبوده است؛ ولى ایشان به شبهاتى که در مورد حقانیت تمام ادیان ترویج مى‏شد، پاسخ داده‏اند که در ضمن چند نکته ارائه مى‏گردد:
الف) تأکید بر وحدت ادیان‏
پلورالیسم دینى پیش‏فرض خود را تکثر ادیان و تنوع حق قرار مى‏دهد. استاد شهید در موارد متعددى تأکید مى‏کند که از نظر قرآن تنها یک دین داریم (شورى: 13) و در جاى دیگر مؤیدى براى برداشت خود ارائه مى‏کند: «قرآن هرگز کلمه «دین» را به صورت جمع (ادیان) نیاورده است و نام آن دین واحد، اسلام است. البته نه اینکه خداوند در تمام دوره‏ها دین خود را با این نام مى‏خوانده است؛ بلکه مقصود این است که حقیقت دین داراى ماهیتى است که بهترین معرّف آن لفظ «اسلام» است و این است که مى‏گوید: «إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ»(آل‏عمران: 19).» سپس استاد به راز اختلاف و تفاوت شرایط مى‏پردازند که از کلمات ایشان مى‏توان سه دلیل استفاده کرد:
1. مقتضیات زمان، خصوصیات محیط و تکامل بشر: ایشان مى‏فرماید: تفاوت شرایع، در یک سلسله مسائل فرعى و شاخه‏اى بود که به سطح تعلیمات انبیا به موازات تکامل بشر القا شده است.
2. تحریف کتب مقدس: وى با طرح آیه 9 سوره حجر (إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ) مى‏فرماید: ظهور پیاپى پیامبران، بیشتر معلول نابودى‏ها و تحریف و تبدیل‏هاى کتب و تعلیمات آسمانى بوده است.
3. تفاوت در شکل اجرا: شهید مطهرى مى‏فرماید: انبیا تماماً داراى یک مکتب و یک تز بوده‏اند. تفاوت تعلیمات انبیا با یکدیگر، یا از نوع تفاوت و تعلیمات کلاس‏هاى عالى‏تر با کلاس‏هاى دانى‏تر و یا از نوع تفاوت اجرایى یک اصل در شرایط و اوضاع گوناگون بوده است.
‏ب) رد حقانیت تمام ادیان
در کتاب عدل الهى صراحتاً حقانیت همه ادیان و به عبارتى کثرت‏گرایى دینى را زیر سؤال مى‏برند و مى‏فرمایند: «صحیح است که میان پیامبران خدا اختلاف و نزاعى وجود ندارد و همگى به یک هدف دعوت مى‏کنند؛ ولى این سخن به این معنا نیست که در هر زمانى چندین دین حق وجود دارد و طبعاً انسان مى‏تواند در هر زمانى، هر دینى را که مى‏خواهد، بپذیرد؛ بلکه معناى این سخن این است که باید همه پیامبران را قبول داشته باشد. لازمه ایمان این است که در هر زمانى تسلیم به شریعت همان پیامبر باشد و قهراً در دوره خاتمیت، به آخرین دستورهایى که از جانب خدا به وسیله آخرین پیامبر رسیده است عمل کنیم. بسیارى از مردم ما مى‏گویند مهم این است که انسان به خدا ایمان داشته باشد و طبق یکى از برنامه‏هاى خدایى عمل کند؛ ولى ما این ایده را باطل مى‏دانیم. قرآن مى‏فرماید: «هر کس غیر از اسلام دینى بجوید، هرگز از او پذیرفته نمى‏شود و او در جهان دیگر از جمله زیان‏کاران خواهد بود.»(آل‏عمران: 85)؛ هرچند مراد از اسلام خصوص دین ما نباشد؛ زیرا دین اسلام همان دین تسلیم است و حقیقت تسلیم در هر زمانى شکلى داشته که در زمان خاتم‏الانبیا در شکل دین خاتم است».
ج) صراط مستقیم؛ نه صراطهاى مستقیم‏
مرحوم مطهرى‏رحمه الله با استمداد از مباحث فلسفى ثابت مى‏کنند که از نظر قرآنى، سیر تکاملى جهان و انسان، خط سیرى مشخص و واحد و مستقیم است (وَأَنَّ هذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَتَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ؛ انعام: 153). اگر همان‏طور که خود بشر در تکاپوست، خط سیر او نیز دائماً دستخوش تغییر و تبدیل باشد و نهایت مسیر مشخص نباشد و در هر برهه‏اى از زمان بخواهد در یک جاده حرکت کند، بدیهى است که ختم نبوت معقول و متصور نمى‏باشد. این سخن شهید، ایده‏هاى تطهیر تلون و تنوع حقیقت را که در توجیه صراطهاى مستقیم گفته مى‏شود، به‏شدت متزلزل مى‏سازد.
د: نفى پیامدها و لوازم پلورالیسم‏
با استفاده از کلمات استاد، به ردّ برخى تالى فاسدهاى ایده پلورالیسم به شرح ذیل مى‏پردازیم:
1. خاتمیت و جاودانگى: پلورالیسم چون راه‏هاى سعادت را بى‏شمار مى‏داند، ادعاى خاتمیت و جاودانگى را از هیچ دینى، حتى اسلام نمى‏پذیرد؛ حال آنکه شهید مطهرى از آیه 40 سوره احزاب به عنوان دلیل رسمى بر خاتمیت حضرت محمدصلى الله علیه وآله وسلم یاد مى‏کند و در جاى دیگر آن را از ضروریات اسلام معرفى مى‏کند و در تبیین این اعتقاد مى‏نویسد: «در طبیعت پدیده‏ها متغیرند؛ نه قانون‏ها و اسلام قانون است و اسلام آن وقت محکوم به فناست که با قوانین طبیعت ناهماهنگ باشد؛ حال آنکه اسلام احترام و تطابق خود به فطرت را رسماً اعلام نموده است.»
2. ناسخیت اسلام: از آنجا که کثرت‏گرایى دینى همه ادیان را بر حق مى‏داند، نمى‏پذیرد دینى ادیان قبل از خود را نسخ کرده باشد. شهید مطهرى مى‏فرماید: «نسخ در قوانین الهى وجود دارد؛ نه به علت نقض قانون؛ بلکه به لحاظ رعایت مقتضیات زمان.»
3. جامعیت و کمال دین اسلام: پلورالیسم و صراطهاى مستقیم، همه ادیان را از لحاظ حقانیت در یک درجه مى‏بیند؛ اما متفکر شهید، اسلام را متمایز از سایر ادیان مى‏بیند و مى‏فرماید: «اسلام طرحى است کلى و جامع و همه‏جانبه و معتدل، حاوى همه طرح‏هاى جزئى و کارآمد در همه موارد.»
اشاره‏
1. آنچه در این نوشتار آمده است، نقد پلورالیسم دینى از موضعى درون‏دینى است؛ حال آنکه نویسنده مى‏توانست با جمع‏بندى سخنان شهید مطهرى در مباحث معرفت‏شناسى و... به نقد ادله بیرونى پلورالیسم دینى نیز بپردازد و یا لااقل اگر متکفل چنین امرى نیست، دامنه بحث در ابتداى نوشتار باید تذکر داده شود. به هر حال، آنچه از اندیشه‏هاى شهید مطهرى در نقد پلورالیسم دینى مى‏توان شاهد آورد، بسى بیشتر و افزونتر است.
رسالت، 5/11/79

تبلیغات