آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

اطلاعات، ش 23445ـ23446، 27و28/6/84
شیخ محسن العباد از شخصیت‏های علمی حجاز و استاد دانشگاه اسلامی مدینه منوره است. وی دلائل طرح این موضوع را این‏طور بیان می‏کند: 1. احادیث پیرامون «المهدی» به تفصیل در صحیحین نیامده ولی تفسیر آن در دیگر کتب مندرج است و این از اعتبار احادیث مذکور نمی‏کاهد. 2. برخی نویسندگان عصر ما ناآگاهانه یا به تقلید از کسانی که اهل عنایت به حدیث نیستند، در احادیث وارده پیرامون «المهدی» خدشه وارد می‏کنند، آنها احادیث فوق را یا ساخته باطنیان شیعه می‏شمارند و یا به نادرستی تأویل می‏کنند.
محورهای سخنرانی ایشان به این شرح است:
اول: بیان اسامی اصحابی که احادیث مهدی را از پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روایت کرده‏اند. من به اسامی بیست و شش تن از اصحاب که احادیث مربوط به «مهدی» را از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم روایت کرده‏اند، آشنا شده‏ام. دوم: امامانی که احایث و آثار وارده پیرامون مهدی را در کتاب‏های خود آورده‏اند؛ از جمله: ابن حبان (در صحیح خود)، الحاکم (در المستدرک)، ابوبکر بن ابی شیبه (در المصنف)، نعیم بن حماد (در الفتن)، طبرانی (در الکبیر والاوسط والصغیر)، دیلمی (در الفردوی)، ابوالحسین المناوی (در الملاحم)، بیهقی (در دلائل النبوة). سوم: بیان اسامی علمائی که به تألیف پیرامون مسئله مهدی اشاره کرده‏اند؛ اینکه همان آنها در جمع‏آوری احادیث وارده از پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به تألیف و شرح و همچنین احادیث پیرامون مهدی را بخش بزرگی از توجه و عنایت ایشان را به خود اختصاص داده است مانند: سنن، مسانید و... برخی به تألیف خاص درباره آن اقدام کرده‏اند و تمام این کوشش‏ها برای حفظ دین بوده است. علمای چون: ابوبکر بن ابی خیثمه، زهیر بن حرب، حافظ ابونعیم که سیوطی در «الجامع الصغیر» و «العرب الوردی» از او نام برده است، حافظ عمادالدین ابن کثیر در کتاب الفتن و الملاحم و ده‏ها تن دیگر. چهارم: بیان اسامی کسانی که از تواتر احادیث مهدی سخن گفته‏اند و بازگویی سخنان آنها. تعداد قابل توجهی از علماء (اهل سنت) نه تنها احادیث مذکور را، نقل کرده‏اند بلکه آنها را متواتر می‏دانند. پنجم: بیان پاره‏ای از آنچه در صحیحین، درباره مهدی آمده است. چندین نمونه از احادیث منقول در صحیحین که از نظر نگارنده صحیح بوده؛ نقل که همه آنها، غیر قابل خدشه از نظر اهل سنت هستند. ششم: بیان برخی از احادیث در مورد مهدی که در کتب دیگر، غیر صحیحین آمده است. در این قسمت نیز چند نمونه از کتاب‏های مورد اعتماد اهل سنت، روایاتی را نقل و قابل دفاع می‏شمرد. هفتم: بیان اسامی برخی از علما که به احادیث مهدی احتجاج کرده به همراه لوازم آن اعتقاد و بازگویی سخنان آنها. حافظ ابوجعفر العقیلی متوفای (322 ه ): «درباره مهدی احادیث نیکویی وارد شده است». امام ابن حبان بستی متوفای (354 ه )، حافظ بن حجر در الفتح الباری، امام بیهقی متوفای (458 ه )، قاضی عیاض متوفای (544 ه )، امام محمد بن احمد بن ابی بکر القرطبی نویسنده تفسیر مشهور متوفای (671 ه ) ابن تیمیه متوفای (728ه ) در کتاب «منهاج السنة النبویة» و ده‏ها تن دیگر از علمای مشهور اهل سنت، ضمن رد احادیث مخالف و احتجاج به احادیث پیرامون مهدی(عج) اعتقاد به آن را ضروری دانسته‏اند. هشتم: اسامی کسانی که احادیث مذکور را انکار کرده یا در ردّ آنها تردید روا داشته‏اند و بررسی سخنان آنها. نهم: بیان پاره‏ای از آنچه گمان می‏رود با احادیث پیرامون مهدی هماهنگی ندارد.
در برخی اخبار مطالبی ذکر شده که با سایر احادیث معتبر ناسازگار است مثل این‏که مهدی از فرزندان «عباس» عموی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم است. در مقابل، روایات بی‏شماری که او را از فرزندان زهرا علیهاالسلام می‏دانند؛ وجود دارد. ابن حجر می‏گوید: «جمع بین این احادیث این است که «مهدی» از اهل بیت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و از ذریه اوست، ولو اینکه از سوی مادر منسوب به عباس باشد پس منافاتی نیست.» شیخ السفارینی در گفتاری از صفت، سیرت، علائم ظهور، فتنه‏های پیش از ظهور و تولد و بیعت و حکومت و... مربوط به او سخن می‏گوید. وی پس از پایان گفتار می‏گوید: سخن درباره مهدی بسیار گفته شده تا آنجا که؛ «هیچ مهدی‏ای نیست، مگر عیسی.» ولی اهل حق این را درست نمی‏دانند و معتقدند که مهدی غیر از عیسی است و اینکه او پیش از نزول عیسی ظهور می‏کند و درباره قیام او روایات بسیار زیاد است و به حد تواتر معنوی می‏رسد و در بین علمای اهل سنت رواج یافته تا اینکه از معتقدات آنها به شمار می‏آید.
این بخشی از مطالبی است که من از نظریات و اندیشه‏های بزرگان اهل سنت و اثر درباره «ظهور مهدی» و چگونگی استدلال به احادیث وارده، دسترسی به آنها دست داشتیم. منظور من از اهل سنت واثر، اهل حدیث و هر که راه آنان را پیموده و مبنای اعتقادی او کتاب خدا و سنت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم باشد و آنچه از آن حضرت رسیده و ثابت شده بپذیرد و با خیال‏بافی‏ها و بهانه واهی «پذیرش عقل» آنچه را که خود نمی‏پسندد انکار ننماید. در اینجا باید این نکته را بگویم از همه کسانی که من مطلبی از آنها، نقل کردم، عقیده‏های مختلفی داشتند و در این مرحله از ثبات نبردند، به هر حال حق و حقیقت را از هر کسی که نقل شود باید پذیرفت و اعلام کرد که احادیث مربوط به «مهدی» را اهل سنت و اشاعره قبول دارند و جز افراد اندک و نادر کسی از اهل سنت در صحت آنها تردید ندارد.
هویت ایرانی در گذرگاه تاریخ (1) و (2)
شهرام اسلامی
ایران، ش 3245و3246، 16 و 17/6/84
این مقاله، گفت‏وگو با شهرام اسلامی در باب هویت ایرانی است که با این پرسش شروع می‏شود:
چرا هویت در عصر جدید تا این حد اهمیت پیدا کرده است؟
طرح مسئله هویت برای یک فرد با یک ملت، در رابطه با تغییرات زیست جهانی قابل توضیح است. هویت، مجموعه خصایصی است که تعلق فرد را به یک مکان محکم می‏کند و نظام ارزش‏ها و هنجارهای او را مشروعیت می‏بخشد. در دوره‏های مختلف همراه با تحول نظرات فلسفی، ویژگی‏های هویت فردی در حوزه‏های مختلف به گونه‏ای متمایز مورد بررسی قرار گرفته است. استنتاج هویت ملی (جمعی) از هویت فردی، با شکل‏گیری دولت‏های سرمایه‏داری ملی در اروپا همزمان است. در کشور ما با توجه به ضعف تاریخی فردیت، این دگرگونی، شکل مبهمی به دنبال داشته تا آنجا که در داشتن هویت ملی تردیدهای جدی وجود دارد. مسئله هویت ملی، در حال حاضر، باید با توجه به دو روند متناقض مورد ارزیابی قرار گیرد: 1. روند جهانی‏شدن که در عرصه‏های گوناگون تمایزات ملی را کم رنگ‏تر می‏کند. 2. فروپاشی نظام سوسیالیست با سراب انترناسیونالیست بین‏المللی برای برخی از کشورها، مسئله هویت را در دستور روز قرار داده است.
علت اینکه توجه به هویت در عمل، به رشد جریان‏های تندرویی؛ مانند پان ترکیسم و پان عربیسم و... انجامیده چه بوده است؟
جریانات مذکور، هویت‏سازی از نوع گذشته‏اند که محصول دوران استعمار است و مضمون ایدئولوژیک آنها، ناتوان از پاسخ‏گویی به مشکلات دوران جدید است؛ چرا که قادر به فعال کردن فردیت در هویت اجتماعی نمی‏شود، حتی تلاش دارد هویت فردی را محو کند. این عدم فعال‏سازی فردیت در گفتمان هویت ایرانی هم دیده می‏شود. به قول کانت، دست‏یابی به بلوغ و خروج از مغارت، انسان محور و معنای روشنگری است، به این معنا من فکر می‏کنم ما به بلوغ نرسیده‏ایم و دیگران، هویتمان را تعیین می‏کنند. این دیگران، اعم از افراد مختلف و نهادهای گوناگون هستند. سطوح مختلف نظری با انگیزه‏های متفاوت، حول مسئله هویت در نزاعند؛ درحالی‏که باید در گفت‏وگو باشند.

تبلیغات