آرشیو

آرشیو شماره ها:
۲۸

چکیده

اگر آنچه برای بسیاری از عارفان و صوفیان بزرگ ما، در بسیاری از زمینه ها و در گذشته هایی نسبتا دور، رنگ و بوی آرزو و آرمان داشت امروزه در دنیای نو به نوعی واقعیت یافته است، پس راز اقبال مردم این زمانه به جهانی چنان دور و غریب چیست؟ مگر نه این است که عصاره والاترین کرده ها و گفته های اقطاب و مشایخ تصوف در حیطه مسایل اجتماعی و انسانی این بوده که به آدمیان بیاموزند که همدیگر را، صرف نظر از رنگ و نژاد و زبان و عقیده و ایمان و جنسیت، دوست بدارند و برای همه کس به صرف انسان بودن کرامت و عزت قایل شوند؟ مگر فی المثل عبارت حک شده بر سر در خانقاه ابوالحسن خرقانی در زمره درخشان ترین سخنان صوفیان به شمار نیامده است که «هر که در این بارگاه آمد نانش دهید و از ایمانش مپرسید که آن کس که در نزد خدا به جانی ارزد در چشم ابوالحسن به نانی ارزد؟» اگر مهم ترین و والاترین آرزوی عارفان گذشته ما تحقق بخشیدن به چنین ارزش های مهم و ناب انسانی بوده است، امروزه که جهان، در پرتو سالیان سال تلاش و جدیت برای تثبیت و گسترش دموکراسی و حقوق انسانی، این اصول را جزء لاینفک قوانین مدنی و اجتماعی خود ساخته، دیگر چه نیازی هست که، در انبوهی از متون پریشیده و پراکنده و کهن، در به در بگردیم تا به بیان آروزی فعلیت یافتن آنها برسیم؟

تبلیغات