حسین اردلانی

حسین اردلانی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه هنر، دانشکده هنر و معماری، واحد همدان، دانشگاه آزاد اسلامی، همدان، ایران.

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۴۲ مورد.
۲۱.

خوانش آثار ری کاواکوبو با تمرکز بر مفهوم بدن بدون اندام از منظر ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژیل دلوز بدن بدون اندام ری کاواکوبو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۲۲۰
پژوهش حاضر با استفاده از نظریات دلوز فیلسوف و نظریه پرداز تجربه گرای فرانسوی است، از منظر وی چیزی که تجربه می شود زنده و پویاست و با خوانشی که ارائه داد فضای فکری پست مدرن را از آن خود کرد.  نگاه فلسفی دلوز به هنر ارائه دهنده صیرورت نیروهای پیرامون بدن بدون اندام است. در اندیشه وی بدن بدون اندام، بدنی بدون درون و بدون ساختار درونی است. این بدن در تضاد با اندام نیست، بلکه نیروهایی را شامل است که در تضاد با سازمان مندی اندام قرار دارند. در این راستا تلاش می شود با استفاده از نظریات ژیل دلوز و تمرکز بر مفهوم بدن با اندام نامعین و تحلیل آنها با رویکرد توصیفی به شیوه فرمالیستی، فرم های لباس را بررسی کرد و به سوالی چون: چه مولفه هایئ سبب میشود تا بتوان خلاقه های ری کاواکوبو را در قالب پست مدرن گنجاند؟ پاسخ داده شود. فرض می شود: بنا بر اندیشه و خوانش دلوزی از آفریده های کاواکوبو، امکان وجود مفاهیمی چون: بدن بدون اندام، نیرو های منقبض و منبسط کننده و نیروهای جفت شده در البسه طراحی شده توسط وی می باشد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که، او در کارهایش مرز میان بدن و لباس را از میان بر می دارد و حاکمیت را در اختیار مفاهیم و ترکیب بندی ها و غیره قرار داده و بدن را تغییر کاربری می دهد.          
۲۲.

بررسی نسبت میان هنر و تکنولوژی در اندیشه مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر تکنولوژی حقیقت هایدگر تخنه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶۷ تعداد دانلود : ۲۸۵
مفهوم هنر و تکنولوژی مفاهیمی هستند که مورد توجه هایدگر واقع شده و همچنین در مقالات جداگانه (سرآغاز کار هنری و پرسش از تکنولوژی) به آنها پرداخته است. این مقاله درصدد بررسی نسبت میان این دو مفهوم در اندیشه های هایدگر است. هنر در اندیشه مارتین هایدگر گونه ای از ظهور و نامستوری است که در آن حقیقت در کار است. او در بحث از تکنولوژی، فن و تکنیک را به میان می کشد و سپس مفهوم «تخنه» (techne) را در یونان باستان بررسی می کند، که ازیک سو، هنر و از سوی دیگر، تکنولوژی ریشه در آن دارند. در این مقاله نهایتاً روش تحلیل هایدگر که پدیدارشناسی هرمنوتیک است و از این منظر تحلیل او از حقیقت و نسبت هریک از مفاهیم هنر و تکنولوژی با آن در دوره یونان باستان و معاصر راهگشا بوده و نسبت میان هنر و تکنولوژی در پرتو حقیقت روشن می شود. روش تحقیق در این مقاله بنیادی است که به صورت تحلیل محتوا انجام گرفته است. هدف انجام این پژوهش چشم انداز جایگاه کنونی هنر در دوره تکنولوژی معاصر است.
۲۳.

مقایسه آراء فروید و هایدگر در باب هنر همراه با تأکید بر نگاهی انتقادی به تفسیر روانکاوانه از هنر از منظر تفکر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تفسیر روانکاوانه هنر ناخودآگاه زیباشناسی حقیقت هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۳ تعداد دانلود : ۱۷۷
رویکرد فروید نسبت به درک هنر به عواملی محدود است؛ وی بر جنبه های عصبی تجربه هنری بیش از حد تأکید می کرد، تحلیل او از هنرمندان تا حد زیادی به نیاز او برای معرفی و توسعه نظریه روانکاوی که در آن زمان با آن کار می کرد، وابسته است. او اعتراف کرد که نتوانسته است با جنبه های رسمی و فنی هنر مقابله کند، و روانکاوی هنوز نتوانسته به "راز" درونی و "توانایی اسرارآمیز" هنرمند و خلق یک اثر هنری پی ببرد. او منشأ خلق اثر هنری را در ناخودآگاه فردی هنرمند جستجو می کرد. نظر فروید در باب هنر را می توان ادامه دیدگاه زیباشناسانه (استتیک) مدرن به هنر و در عین حال بیانگر بحرانی شدن آن دانست. در مقابل با رویکرد متفاوتی نسبت به هنر و سرآغاز اثر هنری روبه رو هستیم. در این رویکرد هایدگر سرآغاز اثر هنری را جدای از هنرمند و زندگی شخصی او می داند و می کوشد هنر را با حقیقت پیوند زند. او بر این اساس تفسیر جدیدی از هنر بدست می دهد. در این تحقیق نگارنده بر آنست تا دریابد تفسیر روانکاوانه از هنر واجد چه مؤلفه ها، پیش فرض ها و مبانی است؟ با توجه به تفکر هایدگر تفسیر روانکاوانه از هنر واجد چه نقاط ضعف یا قوتی است؟ نسبت هنر با حقیقت در تفسیر روانکاوانه و نیز تفسیر هایدگر از هنر چگونه است؟
۲۴.

نیروی احساس در آثار هنری معلولین عکاس با تاکید بر فلسفه ی بدن بدون اندام ژیل دلوز (مطالعه ی موردی آثار پیت اکرت و احمد زولکارنیان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فلسفه ی بدن دلوز اثر هنری احساس معلولین عکاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۵ تعداد دانلود : ۲۵۰
خلق آثار هنری توسط افراد به عوامل مختلفی فردی و اجتماعی بستگی دارد. در این میان با توجه به ارتباط نزدیک آفرینش هنری با توانایی جسمی و روحانی مسائلی در خصوص امکان و چگونگی خلق آثر هنری توسط افراد دارای معلولیت مطرح می گردد. فلسفه ی دلوز مؤید این موضوع است که خلق اثر هنری نیازی به یک سازمان مندی خاص ندارد و برای آفرینش یک عکس هنری نیازی به تکامل جسمانی انسان نیست. می توان بدون یک جسم سازمان مند، دست به خلق اثر هنری زد. فرد معلول می تواند در این دیدگاه با استفاده از صیرورت احساس اثر هنری خلق کند. این پژوهش با روش کیفی و از طریق مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. روش مبتنی بر مطالعه بر آثار عکاسی افراد معلولی بوده است که با روش توصیف فلسفه ی بدن بدون اندام احساس را اصلی ترین مؤلفه ی هنر عکاسی برای انتقال نیروی هنر و آفرینش و تحلیل در عکاسی می دانسته اند. در این پژوهش آثار پیت اکرت و احمد زورکارنیان به عنوان افراد هنرمندی که دارای معلولیت هستند بررسی می گردد. یافته های پژوهش حاکی از این است که معلولین نیز با در نظر داشتن دیدگاه بدن دلوز می توانند دست به آفرینش هنری از هم گسیخته اما دارای کمال دست بزنند که استوار بر احساس است. با تکیه بر فلسفه ی بدن، ناتوانی جسمی مانع از خلق اثر هنری در عکاسی نیست. معلولین با درک مفهوم هستندگی و احساس در هنر می توانند به خلق و آفرینش آثار هنری زنده که از صیرورت برخوردار است، روی بیاورند. اهداف پژوهش: 1.بررسی امکان حذف ناتوانی جسمی در عکاسی با تکیه بر فلسفه بدن دلوز. 2.بازشناسی تأثیر عوامل جسمی و روحی در خلق اثر هنری. سوالات پژوهش: 1.احساس در آثار هنری معلولین عکاس بر طبق فلسفه ی بدن دلوز چه نقشی دارد؟ چه عوامل جسمی و روحی نزد هنرمند در آفرینش آثار هنری او نقش دارد؟
۲۵.

بررسی انتقادی نسبت هنر سوررئالیسم با حقیقت با توجه به آراء هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر سوررئالیسم واقعیت و رؤیا حقیقت هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲۱ تعداد دانلود : ۲۷۱
هنر سورئال، هنری است که بر اساس نظریه ناخودآگاه فروید، توسط آندره برتون و لویی آراگون پایه گذاری شد. هنرمندان این سبک هنری در پی آزادسازی ناخودآگاه فردی و خلق کار هنری با توجه به ناخودآگاه و رویا و واپس زدگی (سرکوب) می باشند. آنها بر این عقیده اند که منشاء خلق کار هنریشان، ناخودآگاه فردی آنهاست. این پژوهش در تلاش است تا با تکیه بر آراء هایدگر در زمینه ارتباط هنر با حقیقت دریابد که هنر سوررئال که هنرمندان آن مدعی ارتباط هنرشان با ناخودآگاه فردی بودند و از رویاها و جنون و خیالاتشان تصویر می کشیدند چه نسبتی با حقیقت دارد؟ آیا این ادعای هایدگر که «در کار هنری حقیقت در کار است» در مورد نقاشی های سوررئال نیز صادق است؟ هدف پژوهش دریافت نسبت هنر سوررئال با حقیقت است. لذا نگارنده به عنوان نمونه به سراغ یکی از نقاشی های رنه مگریت هنرمند مشهور سبک سورئال می رود تا با نگاهی پدیدارشناسانه به این کار هنری برجسته دریابد که چگونه می توان فرض کرد که در این کار هنری چیزی از پنهانی به پیدایی درمی آید. این تحقیق به شیوه توصیفی تحلیلی و بر اساس مطالعه منابع مکتوب کتابخانه ای صورت گرفته است.
۲۶.

نقش سینما در آگاه سازی مخاطب از طرحواره های جفری یانگ بر مبنای تحلیل شخصیت زن فیلم خفگی

کلید واژه ها: سینما فیلم خفگی نقد روان شناسانه طرح واره رهاشدگی جفری یانگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۲ تعداد دانلود : ۱۰۳
بیان مسئله: طرح واره الگو یا طرحی است که در حوزه روان شناسی و سلامت روان، مطرح شده است. همه طرح واره ها منفی نبوده و طرح واره های مثبت نیز وجود دارند. مشکل زمانی به وجود می آید که طرح واره ای موجب ناکارآمدی و اختلال در زندگی انسان گردد. یکی از این طرح واره ها، طرح واره رهاشدگی است که به واسطه اتفاقات رخ داده در دوران کودکی و در ﻧﻬﺎد ﺧﺎﻧﻮاده، شکل گرفته است. در این پژوهش با توصیف طرح واره های جفری یانگ، تحلیل و بررسی کاراکتر صحرا مشرقی در فیلم سینمایی خفگی انجام شده است. هدف، سؤال یا فرضیه تحقیق: در این مقاله، تحلیل روان شناسانه کاراکتر زن فیلم خفگی از دیدگاه طرح واره رهاشدگی جفری یانگ با هدف پاسخ به این پرسش که آیا می توان کاراکتر زن فیلم خفگی را بر مبنای نظریه طرح واره بررسی کرد، انجام شده است و سپس به مقوله سینما و نقش آن در شناخت طرح واره ها پرداخته شده است. پرسش های اصلی این پژوهش این است که چگونه سینما می تواند نقش مهمی در آگاه سازی مخاطب بر سلامت روان خود از منظر شناخت طرح واره ایفا کند و همچنین نقش همذات پنداری مخاطب با کاراکترها در شناخت طرح واره ها چگونه است.  روش تحقیق: روش تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، مروری و مشاهده مستقیم فیلم بوده است. نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان داد که مخاطب می تواند با دیدن شخصیت فیلم که در این طرح واره ها گرفتار است، با همذات پنداری و یافتن ارتباط میان مشکلات روحی خود و کاراکترهای فیلم، به آن ها واقف شده و به دنبال راهی برای قطع این چرخه معیوب گردد؛ بنابراین نقش سینما در نشان دادن طرح واره ها مؤثر بوده است.
۲۷.

بررسی نقش زن در تزیینات نقاشی سقانفارها با تمرکز بر تصاویر موجودات ترکیبی مار و اژدها

تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۱۳
مازندران سرزمینی ست که به واسطه ی قدمت تاریخی و هم چنین اقلیم خاص خود پذیرای بناهای قابل تامل بسیاری است که دارای فرهنگ و معماری بومی ویژه اند. سقانفارها به بناهای چوبی گفته می شود که در روستاهای مازندران، خاصه در بخش مرکزی آن بنا شده اند و پس از مساجد در کنار تکایا از اهمیت و اعتبار فرهنگی تاریخی خاصی برخوردار می باشند. نگارنده بر این باور است که که نقوش موجودات ترکیبی و نقوش مار-اژدها در سقانفارها از گذشته های دور به یادگار مانده است؛ به ویژه که این نقوش با سنتی کهن و دیرین با مضمون باروری-برکت در ارتباط بوده است. سنتی که از روزگار پیشازرتشتی تاکنون در خاطره جمعی ایرانیان تداوم یافته؛ در سقانفار و دیگر آثار دوره اسلامی متجلی شده است. هدف این مقاله پاسخ گویی به این سوال اساسی است که وفور استفاده از نقش زن حائز چه معنا و مفهومی بوده است؟ روش انجام پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و شیوه ی گردآوری مطالب تلفیقی از روش های کتابخانه ای و میدانی بوده است. نمادهای اسطوره ای به کار رفته در این تزیینات دارای کاربرد جهان شمول و معانی شناخته شده هستند که در بیان مفهوم باروری به کار می رفته اند. همچنین این نمادها دارای پیشینه ای بسیار کهن در تمدن های مختلف بشری هستند که بی ارتباط با فرض مطرح شده نیست. بدین منظور در این پژوهش به شیوه ی تطبیقی به ردیابی نقوش مذکور در این منابع پرداخته شده است.
۲۸.

تحلیل تجربه زیبایی شناسی تن- بنیاد شوسترمان در پرتو آراء اسپینوزا و لایب نیتز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زیبایی شناسی تن - بنیاد شوسترمان زیبایی شناسی تقلا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۲
فلسفه از افلاطون تا دوران پسامدرن ژیل دلوز همواره بیش تر معطوف و مشغول به ذهن(دوالیته سوژه و ابژه) بوده و التفات کمینه ای نسبت به عین(تن و بدن) داشته است. از شروع فلسفه زیبایی شناسی مدون با الکساندر بومگارتن تا مورد مطالعه اخیر، یا التفات کمی به تن و بدن شده یا ریشه این اندیشه به ارجاع اشتباهی حوالت شده است. مطالعه حاضر بر آن است تا آراء فلسفی ریچارد شوسترمان پیرامون زیبایی شناسی تن- بنیاد را مورد بررسی قرار دهد و با ارجاع به زیبایی شناسی تن کوشانه و تقلای لایب نیتز و اسپینوزا اولاً ریشه زیبایی شناسی تن-بنیاد را نه در اندیشه فلاسفه معاصری چون مرلو-پونتی و فوکو بلکه در سپهر اندیشه مونادولوژی لایب نیتز و تقلای اسپینوزا بر رسد؛ و ثانیاً نشان دهد زیبایی شناسی یا اساساً امری تنی-عاطفی است یا زیبایی شناسی نیست. بنابراین، کناتوس یا تقلای اسپینوزایی ریشه هرگونه جنبش و تن-آگاهی است و هر موضوع تنی بدون التفات به کناتوس از نقصان شدیدی رنج می برد. این مطالعه به روش تحلیلی-تطبیقی و با اسناد کتابخانه ای صورت گرفته است.
۲۹.

برّرسی دستاوردهای هنرمندان امپرسیونیست در بازنمایی مفهوم گذر زمان در نقاشی

کلید واژه ها: نقاشی قرن نوزدهم امپیرسیونیسم دریافت گری ادوارد مانه کلود مونه هنر مدرن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۵۷۳
هنرمندان امپرسیونیست اعتقاد داشتند که نقاش باید فضایِ بسته آتلیه و در حقیقت روش های گذشته را رها کرده و برای خلق تصاویر به دامان طبیعت رفته و به شکار و ثبت لحظات گذارا بپردازد. در اواخر قرن نوزدهم و با شکل گیری جنبش امپرسیونیسم در حقیقت شیوه های کلاسیک خلق آثار هنری کارکردهای خود را از دست داده و هنرمندان به دنبال روش های جدیدی برای بازنمایی واقعیِ سوژه و ثبت لحظات موقّتی و حالات در گذر بودند. دستاوردهای هنرمندان امپرسیونیست در بازنمایی و ثبت مفهوم گذر زمان و موقّتی بودن لحظات چه بوده است؟ به نظر می رسد هنرمندان این جنبش با آزمودن روش های مختلف از قبیل توجّه ویژه به مقوله نور در اثر، سرعت در خلق اثر، نوع و روش رنگ گذاری، ترکیب های رنگی جدید همچنین استفاده از لکّه های رنگی و نمایش حرکت و سرعت در تابلویِ نقاشی تلاش کردند تا لحظات در حال گذر و موقعیّت های متغیّر را به تصویر درآورند. هدف این پژوهش برّرسی و تحلیل آثار هنرمندان این جنبش برای مشخّص شدن میزان توفیق آنها در ثبت لحظات در حال گذر و نمایش تغییر زمان در آثار مختلف خواهد بود. بدیهی است که در مسیر این برّرسی بهترین و برجسته ترین آثار هنرمندان این دوره به نسبتِ تأثیرگذاری در دستاوردهای مذکور مورد نظر بوده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی پس از ذکر تاریخچه ای مختصر به شرح دستاوردها و میزان موفقیّت این هنرمندان در مقوله بازنمایی لحظه ای سوژه ها و تحلیل دقیق گزیده ای از آثار این هنرمندان (غالباً هسته اصلی گروه) که در بازنمایی این مهّم موّفق عمل کرده اند، پرداخته است. مطالب و تصاویر مورد نیاز در پژوهش حاضر به روشِ کتابخانه ای گردآوری شده اند.
۳۰.

دیالکتیک مفهوم صیرورت و پویایی با مسئله حفظ اثار و نشانه های گذشته از دیدگاه اندیشمندان پست مدرن.

کلید واژه ها: مدرن پست مدرن صیرورت و پویایی اثار و نشانه های گذشته

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶ تعداد دانلود : ۷۴
دو مفهوم صیرورت و حفظ اثار و نشانه های گذشته هر کدام از نظر اندیشمندان پست مدرن (به عنوان یک اندیشه انتقادی نسبت به اندیشه مدرن) مورد توجه و تاکید قرار دارند. از این رو با بررسی عمیق این دو مفهوم به ظاهر متضاد از نگاه نظره پردازان پست مدرن و با در نظرگرفتن یک نمونه موردی و تطبیق مفاهیم یاد شده با شرایط ان در پی یافتن نحوه برخورد اندیشمندان پست مدرن با چنین دوگانگی هستیم. در شهر کرمانشاه یک خیابان به عنوان شریان اصلی و با بافت تاریخی وجود دارد که بدون تعریض و با عرض فعلی خیابان حتی با اعمال انواع محدودیت های ترافیکی باز هم جوابگوی رفت وآمد شهروندان کرمانشاهی نیست. از طرف دیگر، تعریض این خیابان باعث تخریب بافت سنتی و با ارزش بازار کرمانشاه می شود. دغدغه پیشرو در این تحقیق چگونگی حل این معضل با استفاده از نگاه اندیشمندان پست مدرن نسبت به مفاهیم به ظاهر دوگانه(صیرورت-پویای و حفظ اثار و نشانه های گذشته) می باشد. انچه مورد پرسش واقع می شود این است که اندیشمندان پست مدرن در مواجه با چنین شرایطی اگر دست به انتخاب بزنند کدامیک از مفاهیم گفته شده در بالا می تواند ارجحیت داشته باشد. در اینجا این فرض مطرح می شود که با بررسی دقیق و عمیق این مفاهیم در اندیشه پست مدرن بتوان به راه حلی برای رفع این دوگانگی دست یافت. در پایان باید گفت با بررسی عمیق مفاهیم یاد شده از نگاه اندیشمندان پست مدرن مانند دلوز می توان نتیجه گرفت نه تنها دوگانگی در بین این دو مفهوم وجود ندارد ، بلکه همسو بودن انها در حل معضل و دستیابی به راه حل منطقی و منطبق بر اندیشه پست مدرن می تواند به ما کمک کند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و از نظر روش انجام تحقیق (متُد تحقیق) بررسی اسنادی و کتابخانه ای می باشد. این تحقیق از نظر روش شناسی، کیفیت گرا و یا تفسیری است و ابزار تحقیق بیشتر بر اساس فیش برداری از مطالب مطالعه شده در متون مرتبط با موضوع می باشد.
۳۱.

هندسه در نگارگری به مثابه هنر قدسی در آثار کمال الدین بهزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر قدسی هندسه نقوش نگارگری بهزاد معمارگونگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۲ تعداد دانلود : ۱۵۶
دوره تیموری عصر شکوفایی انواع هنرها در حوزه نگارگری و معماری است. در این دوره نگاره هایی مصور شدند که ویژگی بارز آن ها پیروی از قواعد هندسی در ایجاد فضاهای خارجی و داخلی یک بنا و تزیینات به کار رفته در معماری آن ها بود. سرنمون نگارگری در این مکتب، کمال الدین بهزاد است. به تصویر کشیدن فضاهای خاص معماری و ترسیم تزیینات مختلف بناها به وسیله هندسه نقوش، از ویژگی های منحصر به فرد آثار او به شمار می رود. اهداف مقاله پیش رو الف- شناسایی هندسه نقوش به کار رفته در نگاره های بهزاد و تکرارپذیری آن ها در نگاره و نمود آن ها در معماری، ب- شناسایی هنر قدسی به واسطه حضور هندسه نقوش در آثار بهزاد است. لذا سؤال های این تحقیق عبارت اند از: 1- بهزاد تا چه اندازه از نقشمایه های هندسی در نگاره هایش بهره جسته است؟ 2- در کدام یک از نگاره های بهزاد، هندسه نقوش به صورت مستقل عمل کرده و برای نشان دادن ذات اقدس الهی به طور بصری بیان شده است؟ روش تحقیق به شیوه توصیفی-تحلیلی بر مبنای استدلال تطبیقی بوده و شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات، کیفی و با رویکرد استقرایی می باشد. روش جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای- اسنادی به دست آمده و چارچوب نظری تحقیق بر آراء فلاسفه سنت گرا و عرفا تکیه دارد. نتایج تحقیق نشان می دهد هر جا نگاره ای که مفهومی الهی و یا عارفانه در خود دارد، آکنده از هندسه است. در این نگاره ها، هندسه اهمیت بیشتری پیدا می کند به طوری که لزوم وجود هندسه، مهیای ظهور می شود. پس آن وجهی از معماری که در نگارگری بهزاد آمده است، جنبه ی قدسی بودن معماری اسلامی را نشان می دهد. با این اوصاف می توان نگاره های «گریز حضرت یوسف(ع) از زلیخا» و «حضرت محمد (ص) و صحابه هایش» را از لحاظ آکنده بودن از نقوش هندسی و مستقل بودن این هندسه نقوش، نوعی هنر قدسی دانست.  
۳۲.

گفتمان بصری پست مدرنیستی در آرای لیواتار با نگاهی به آثار دوشان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لیوتار آثار دوشان حساسیت بصری گفتمان بصری پست مدرنیستی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴ تعداد دانلود : ۱۱۹
جریان اندیشه پست مدرنیستی در اواسط قرن بیستم جوانه زده و تا به امروز رشد کرده و تکامل یافته است. ژان فرانسوا لیوتار (98-1925) فیلسوف فرانسوی نوعی حساسیت بصری پست مدرنیستی را در برابر حساسیت گفتاری مدرنیستی می نشاند. او دارای اندیشه های انتقادی است و شیوه های نوینی را برای نقادی وضعیت فکری و فرهنگی معاصر در حوزه های مختلف سیاسی، اجتماعی و هنری ارائه می دهد. ملاک های کلی حقیقت و کذب، به شدت در چهارچوب نظری اندیشه لیوتار مسئله دار هستند و نمی تواند آن ها را مسلم و یقینی بپذیرد، اما در فقدان چنین قواعدی به دنبال اندیشه و عملی مسئولانه است. این فیلسوف پست مدرن،  با نگاهی به آثار دوشان به بزرگداشت دیدن و چشم و حساسیت بصری در وضعیت پست مدرن می پردازد. لذا در این مقاله که به شیوه توصیفی تحلیلی و با مطالعه منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، در وهله نخست به مرور چیستی گفتمان زبانی مدرنیستی در تفکرات لیوتار پرداخته خواهد شد و در مرحله بعد حساسیت بصری پست مدرنیستی در تفکرات وی مورد کنکاش قرار می گیرد و از این رهگذر ضمن بررسی آثار دوشان به ارائه قرائت جدیدی که لیوتار از امر والا مطرح می کند، خواهیم پرداخت که منجر به تعریف جدیدی از امروالا خواهد شد و می توان آن را والای پست مدرنیستی لیوتاری نام نهاد.
۳۳.

The place of Zen Buddhism philosophy in Sohrab Sepehri's poems(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Forest Tree Imagery Sepehri Zen Buddhism

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۴ تعداد دانلود : ۲۷۴
The present study aims to investigate the effect of Zen Buddhism philosophy and language's ideology in the forests and trees in the Sohrab Sepehri's. In some of poems, Sepehri has used the basic concepts of Zen Buddhism, including purity and the core of the relationship between vision and nature. The purpose of this paper is to study of the intellectual context and process of Zen Buddhism philosophy on the Sepehri's poems. In the search for this problem, the key concepts and categories of Zen Buddhist philosophy are first outlined and then analyzed in order to represent this attitude in the depiction of trees and forests as manifestations of nature in the selected poems of Sepehri. The present study was conducted using descriptive-analytic method. The current research showed that Sepehri used the forest and trees as symbolic myths in expressing Zen Buddhism's mystical thoughts in his poems. The forest and tree used as a symbol to describe the main components of Zen Buddhism, such as knowledge, escape from dichotomy and subconsciousness, in the "The Sound of The Water feet " and the «The Green Volume«. The present study showed the tree's position in Sepehri's poems has a high correlation with Zen Buddhism. The findings of the present study indicate the direct effect of Zen Buddhism's attitude on the Sepehri's poems particular emphasis on nature and tree.
۳۴.

تطبیق جایگاه عرفان اسلامی و اندیشه ذن بودیسم در نقاشی های سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عرفان اسلامی ذن بودیسم نقاشی سهراب سپهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۳ تعداد دانلود : ۴۴۶
نقّاشی و شعر به عنوان دو هنری که ارتباط نزدیکی با اندیشه ها و علایق  فرد دارند، انعکاسی از باورهای مذهبی رایج و نمادهای مربوط به آن هستند. نقاشی و شعر هر دو از یک سرچشمه و یک منبع سیراب گشته اند و بر تفکّرات و اندیشه های صاحب اثر منطبق اند. سهراب سپهری شاعر و نقاش دوره معاصر دارای سبک خاصی است که آثار او را از دیگران متمایز می سازد. مسئله ای که می توان مطرح کرد چگونگی انعکاس باورهای فرهنگی و اندیشه های عرفانی موجود در نقاشی های سهراب سپهری است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیل محتوا به دنبال واکاوی سبک موجود در نقاشی های سهراب سپهری است. یافته های پژوهش حاکی از این است که سپهری در نقاشی های خود از اندیشه های عرفانی از جمله عرفان اسلامی و ذن بودیسم بهره جسته و آثار وی تحت تأثیر سلوک ذن می باشد. اغلب هنرمندانِ عارف مسلک از جمله سپهری به طبیعت که یکی از جلوه های آشکار خلقت هستی است، توجه بسیاری داشته اند. سپهری خداوند را کنار کاج بلند و لای شب بوها می بیند و احساس می کند. همچنین آثار سپهری دارای بن مایه های هنری و معنایی جهانی بینی عرفان از جمله عرفان اسلامی است. به طور کلی می توان چنین گفت که در ترکیب بندی و نحوه ترسیم نقاشی های سپهری اندیشه های عرفانی و سلوک ذن بودیسم به شدت تأثیرگذار بوده اند. همچنین وجود نمادهای سمبلیک عرفانی و ذن بودیسمی از جمله کوه، درخت و... در نقاشی های سپهری نشان دهنده طبیعت گرایی سپهری می باشد که خود یکی از اندیشه های عرفانی و اصول ذن بودیسم می باشد. اهداف تحقیق 1. بررسی تأثیر اندیشه ذن و عرفان اسلامی  بر ترکیب نقاشی های سهراب سپهری. 2. بررسی جنبه های نمادین عناصر طبیعت در نقاشی ها ی سهراب سپهری با توجه به اندیشه ذن بودیسم و عرفان اسلامی. سؤالات تحقیق 1. اندیشه ذن بودیسم  و عرفان اسلامی  چه تأثیری بر ترکیب بندی نقاشی های سهراب سپهری داشته است؟ 2. با توجه به اندیشه ذن، جنبه های نمادین عناصر طبیعت در نقاشی های سهراب سپهری چیست؟
۳۵.

آسیب شناسی آموزش در کارگاه های معماری با رویکردی سازنده گرا به ماهیت دانش طراحی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دانش طراحی کارگاه معماری یادگیری سازنده گرا آموزش معماری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۸ تعداد دانلود : ۹۳
این مقاله رویکردی سازنده گرا به ماهیت دانش طراحی دارد و با تاکید بر یادگیری سازنده گرا به بررسی آموزش در کارگاه های معماری و آسیب شناسی شیوه مرسوم در کارگاه معماری می پردازد. سوال این تحقیق عبارت است از، چگونه می توان با تحلیل ماهیت دانش طراحی، چهارچوبی جهت آسیب شناسی آموزش کارگاهی تبیین نمود؟ روش تحقیق این مقاله نظریه زمینه ای است که برای افزایش اعتبار پژوهش، گردآوری داده ها با استفاده از اجماع سه شیوه (منابع و مستندات معتبر، مصاحبه با اساتید و مطالعه میدانی از کارگاه های معماری) انجام می شود. تحلیل داده ها نشان داد که یادگیری سازنده گرا رویکردی مناسب برای آموزش در کارگاه های طراحی است زیرا که دانش طراحی باید ساخته شود و قابل انتقال نیست. برای طراحی، دانشی از پیش تعیین شده وجود ندارد، بلکه دانش طراحی در حین فرآیند طراحی بر اساس عوامل مختلفی که وجود دارد، همزمان با طراحی ساخته می شود. از این رو در کارگاه های طراحی باید به دنبال ساخت دانش باشند، که از آسیب های مهم در کارگاه ها، در حین انجام دادن تولید می شود. از عوامل مهم در ساخت دانش طراحی کارگروهی و تعامل بین اعضای گروه است، نبود کارگروهی موثر در کارگاه های طراحی از کاستی های آن محسوب می شود. در ارزیابی نهایی، عدم توجه به توانایی های فردی، مقایسه نهایی هر شخص با بقیه دانشجویان کارگاه از آسیب های این محیط ها می باشد.
۳۶.

تاثیر به کارگیری اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژیل دلوز تفکر ریزوماتیک تفکر درختی فضای آموزشی تفکر خلاق تعلیم و تربیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۲۰۷
هدف اصلی این پژوهش ، تاثیر اندیشه پساساختارگرای ژیل دلوز در بهبود کیفی فضای آموزشی است. از این رو این پژوهش، به دنبال پاسخگویی به دو پرسش اصلی است ؛ نخست تفاوت تعلیم و تربیت ریزوماتیک با تعلیم و تربیت درخت گونه چیست؟ دوم، تفکر ریزوماتیک چگونه می تواند در بهبود کیفی فضای آموزشی و پرورش تفکر خلاق مؤثر واقع گردد؟ روش تحلیل مفهومی برای پاسخ به پرسش نخست و روش استنتاجی برای پاسخ به پرسش دوم بکار گرفته شده اند. یافته های پژوهش نشان داد فضای ریزوماتیک با خصایصی چون نقشه برداری، جهت گیری های نو، ورودی و خروجی های مکرر ، سیالیت و انعطاف، بر تولید ایده ها و معانی نو تأکید دارد. تفکر خلاق نیز بر سیالیت، انعطاف پذیری، اصالت، ابداع و تفکر واگرا و... تأکید دارد. بنابراین نسبتهای مشترک میان اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز و مؤلفه های تفکر خلاق وجود دارد از جمله سیالیت و شکنندگی، انعطاف پذیری، صیرورت و شدن، بسط وکثرت گرایی، فولدینگ ، تفکر واگرا و افقی و... را میتوان اشاره کرد. بر این اساس، اندیشه ریزوماتیک ژیل دلوز می تواند دلالتهای قابل ملاحظه ای در پرورش تفکر خلاق داشته باشد از جمله ؛سیالیت( عدم تأکید روی سؤالاتی که یک پاسخ مشخص دارند و توانایی برقراری رابطه معنی دار بین فکر و اندیشه و بیان) انعطاف پذیری( تغییر مسیر فکر و چند بعدی بودن مسائل)، تفکر واگرا (سیر تفکر در جهات مختلف)، عدم تمرکز (عدم بسنده کردن به یک راه حل)، غیر خطی( منع از تحمیل یک الگوی خاص) صیرورت و شدن (تغییر و حرکت مداوم در تفکر) بسط (توانایی توجه به جزییات در حین انجام فعالیت) و ابتکار ( اختراع ، نوآوری و ارائه جوابهای غیر معمول و زیرکانه به مسائل) اصالت (ارائه راه حل های منحصر بفرد ) را اشاره نمود.
۳۷.

دگرگونی فرآیند ادراکِ اثر هنری در نسبت میان نشانه و مفهوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دگرگونی ادراک نشانه مفهوم گرافیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳ تعداد دانلود : ۷۳
درک و دریافت مناسب از نسبت میان نشانه ها و مفاهیم، همواره در وابستگی به فرآیند ادراک رخ می دهد و در یک مواجهه هنری، دگرگونیِ مسیر ادراک، ایجاد شگفتیِ فارغ از هر گونه عادت وارگی مألوف را به دنبال دارد. این پژوهش در تلاش است تا با تکیه بر دو ساحت آشنایی زدایی و فرآیند نشانگی، به تحلیلی بر مسئله فرآیند ادراک و چگونگیِ دگرگون سازی مسیر آن بپردازد. هدف پژوهش، بر تبیین زمینه های ایجاد این دگرگونی در وابستگی به ریشه های مشترک میان این دو ساحت استوار است که به شیوه توصیفی– تحلیلی و در راستای مطالعه منابع مکتوب کتابخانه ای، صورت گرفته است. یافته ها نشان داد که طراح اثر در راستای تبیین هستی هنر، هدف و شگردهای هنری، زبان بصری بدیعی خلق نموده و مخاطب نیز به منظور نیل به آن، در دریافت متعلق نشانه شناختی، نمود و تفسیر، با تکیه بر ادراک حسی، عقلی و خیالی خویش، اهتمام می ورزد. لذا دگرگونی حاصل، در فرآیند ادراک و در نسبت با نظام نشانه ای و مفاهیم وابسته، نه تنها در ایجاد لذت ذهنی و عینی مخاطب و تجربه زیبایی شناختی وی اثر می گذارد، بلکه مدت زمان ماندگاری آن را در ذهن افزون می سازد.
۳۸.

مؤلفه های زیبایی شناسی رئالیسم و بازتاب آن در چند تابلو از «گوستاو کوربه»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مؤلفه های زیباشناختی رئالیسم نقاشی گوستاو کوربه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲۵ تعداد دانلود : ۲۹۲
رئالیسم به مثابه جریانی در هنر نقاشی حضور خود را در دهه های اول و دوم قرن نوزدهم اعلام کرد. بنیانگذار این نحله هنری، نقاش سنت شکن فرانسوی «گوستاو کوربه» بود. هنرمندان رئالیسم با گسست از قواعد معهود هنرمندان زمانه خود و عطف توجه به موضوعات روزمره مردم، بروز شور اجتماعی، نگاه نقادانه به طبقات بالای جامعه و نهایتاً انعکاس زندگی واقعی مردم به دور از رؤیاپردازی ها و اغراق های رمانتیک، مؤلفه های زیبایی شناسانه خود را بنا نهادند و به سبب همین گرایش جامعه محور، با اقبال عامه مخاطبین روبرو شدند. به تعبیری ماهیت عینیت گرایانه و اجتماع محور رئالیسم، زمینه های حضور زنده و پایدار آن را تا زمانه معاصر نیز تداوم بخشیده است. از این منظر بررسی مؤلفه های زیباشناسی یاد شده خاصه در هنر نقاشی و بیان بازتاب آن در آثار «گوستاو کوربه» از آن حیث واجد موضوعیت است که خصایص زیباشناختی رئالیسم بیش از عناصر زیباشناسی نقاشی های آبستره و معاصر مورد توجه مخاطبین عام جامعه ما قرار گرفته است. نوشته هایی از این دست می تواند بستر و زمینه ای مناسب جهت ورود علاقمندان هنر به آثار مدرن تر را فراهم آورد. در پژوهش حاضر ضمن معرفی تاریخچه ای از رئالیسم و بیان مختصات زیبایی شناختی آن، تلاش می شود شماری از برجسته ترین تابلوهای «گوستاو کوربه» از جمله «سنگ شکنان»، «تدفین در اورنان» و «خانم های دهکده» از روزنه مؤلفه های زیبایی شناسی رئالیسم مورد بررسی قرار گیرد.
۳۹.

تحول نظام آموزشی آکادمیک هنر در تقویت تفکر خلاق و فرآیند ادراک دانشجویان (با تکیه بر رویکرد آشنایی زدایی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظام آموزشی آکادمیک تفکر خلاق فرآیند ادراک آشنایی زدایی آفرینش هنری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵ تعداد دانلود : ۳۷۸
از جمله وظایف مهم نظام آموزش عالی آکادمیک هنر، افزایش مهارتهای تفکر خلاق در دانشجویان و ایجاد نسبت مناسب آن با فرآیندهای ادراک در آفرینش های هنری بدیع است. در این میان، یکی از متغیر های مهم، چگونگی سازماندهی نظام آموزش هنر در نسبت میان تفکر، خلاقیت و انواع ادراکات انسانی است که با تکیه بر رویکرد آشنایی زدایی می تواند بر ایجاد تحولی هر چند ساده اما عمیق و بدیع در نظام آموزش مؤثر باشد. هدف این پژوهش ارائه راهکارهای مناسب جهت تنظیم سلسله مراتب مراحل آموزش در هر یک از این سطوح است که به شیوه کیفی و با استفاده از راهبردهای نظریه داده بنیاد صورت پذیرفت. در این راستا سعی بر آن شده است که محورهای اصلی و سطوح فرعی داده ها از طریق تجزیه و تحلیل استقرائیِ متنی و با تکیه بر کدگذاری باز، نظری و انتخابی انجام گردد. برای به دست آوردن میزان اعتبار روایی و کاربردی داده ها نیز، از تحلیلگران توانمند هنریِ خارج از محدوده نظریات تئوری درون متنی استفاده شده است. نتایج حاکی از 35 مقوله کلی در 4 سلسله مراتب ارتباطی است که سیر مطالعه در چارچوب مدل پارادایمی شامل: راهکارهای اولیه، نسبت های ثانویه و سطوح پیامدها ارائه شده است.
۴۰.

تحلیل هنر تعاملی با رویکرد پدیدار شناسانه از منظر مرلوپونتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مرلوپونتی ادراک هنر تعاملی اینتراکتیو آرت مخاطب

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۶۳
مرلوپونتی یکی از نو آورترین فیلسوفان قرن بیستم بوده که ماندگارترین افادات وی به فلسفه در زمینه ادراک یا به بیان دقیق تر پدیدارشناسی ادراک است. در این پژوهش قصد بر این است با بررسی آرای فلسفی مرلوپونتی مروری داشته باشیم بر مسئله ادراک. با مطرح شدن ادراک، نقش فضا، بدن، دیگری و تجربه پر رنگ تر می شود و متعاقباً جایگاه مخاطب، صرفاً به عنوان "مخاطب" از بین می رود و در بستری از شبکه های متعدد شکل پذیری و شکل دادن قرار می گیرد. هدف اصلی این پژوهش پیدا کردن شاخصه های مشترک بین فلسفه مرلوپونتی و هنر تعاملی است. برای نائل آمدن به این هدف پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای است. که در آن محقق به تشریح و تبیین دلایل چگونه بودن و چرایی مسئله پرداخته و سپس آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و درنهایت به این نتیجه رسیده است که در هنر تعاملی مخاطب دیگر تنها یک نظاره گر صرف نیست بلکه با انجام کنش، خود در فرآیند خلاق تولید اثر شرکت می کند. می توان گفت همانگونه که مرلوپونتی در نظراتش بیان می کند، در هنر تعاملی، تمایزی میان سوژه و ابژه نیست و هر دو در تعامل با هم است که شکل می یابند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان