عبدالرضا مظاهری

عبدالرضا مظاهری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
۲۱.

«خواب و رؤیا از دیدگاه ابن عربی»

کلید واژه ها: تاویل رؤیا مقید فدا عالم مثال مطلق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۵۰ تعداد دانلود : ۱۳۱۸
معانیی که از حضرت الهی فرود می آیند یک صورت جسمانی مانند صورت خیال ما می پذیرند و سپس به عالم ملک فرود می آیند. بدین لحاظ جهان مثال را «خیال منفصل» نیز می نامند. و ارواح کلی انسانی پیش از ظهورشان در بدن با آن صورت ها ظاهرند و اکثر مکاشفات در این عالم است که آن را «خیال مقید» می نامند. انواع خواب ها مربوط به این عالم است و معبر نیز خواب را با توجه به این عالم تعبیر می کند. یوسف(ع) نیز وقتی برادرانش در برابر او سجده کردند صورت خارجیه حسیه را حق قرار داد و گفت خوابم تعبیر شد اما پیامبر(ص) آن را خیال اندر خیال دانست نه حقیقت و ابراهیم(ع) می بایست خوابش را تاویل می کرد اما چون انبیاء امور را در عالم مثال مطلق مشاهده می کنند که مطابق با واقع است و نیازی به تعبیر ندارد آن را تاویل نکرد و به ذبح فرزندش پرداخت و این فدیه مربوط به آن چیزی بود که در ذهن ابراهیم(ع) بود نه آنچه در نفس الامر بود. به این دلیل خداوند فرمود:«ان یا ابراهیم قد صدقت الرویا» نفرمود در رؤیا صادق بودی.
۲۲.

«تسخیر در عالم از دیدگاه ابن عربی»

کلید واژه ها: فنا تصرف همت تسخیر خلق جدید قابل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱۰ تعداد دانلود : ۹۸۳
عارفی که به مقام «جمعیت» رسیده به کمک نیروی «همت» در حالت فنا به تسخیر در عالم می پردازد و فعل او، فعل حق می گردد.تسخیری که از بالا به پایین است. «تسخیر بالرضا» است. مثل تسخیر بنده از سوی مولایش. و تسخیری که از پایین به بالاست «تسخیر بالوسیله» است. مانند «قوابل» که حق را مجبور می کنند تا برابر صورت های آنان تجلی کند.عارف به نسبت جامعیت او در برخی از حضرات با همت خویش، سبب خلق هر صورتی در هر یک از آن حضرت در جهان خارج می شود. انتقال تخت بلقیس(ع) مصداق خلق جدید و خلق به همت است که البته در همه عالم نیز جریان دارد. و ولی کاملی که بهره ای از اسم اعظم الهی را دارا باشد تمام عالم منقاد اوست.و هر کس مثل داود یا سلیمان و ... که به او خلافت عطا شده، این تسخیر در عالم نیز عطا شده است. اما تحقق عارف به مقام عبودیت و ندیدن غیری جز حق در جهان، مانع تصرف او در طبیعت می گردد و تصرف را به خداوند که قدرت بالاصاله است واگذار می نماید.
۲۵.

رحمت از دیدگاه ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۵۳ تعداد دانلود : ۶۸۳
رحمت بر دو نوع است : رحمت عام ( رحمت امتنان ) که همه موجودات را از آن حیث که وجود دارند فرا می گیرد ؛ چه خیر باشد چه شر و چه ، چه طاعت باشند و چه معصیت . رحمت خاص ( رحمت وجوب) که خداوند بر خود واجب نموده و بر کاینات بر طبق اعیان ثابته شان و بر انسان ، علاوه بر آن بر طبق اعمالش عطا می کند. قلب انسان کامل هر چند که با رحمت ایجاد شده ولی چون همه اسما و صفات الهی را در خود متجلی می سازد ، فراگیرتر از رحمت است و رحمت بر غضب ، پیشی دارد و نهایتا شامل اهل جهنم نیز خواهد شد ، به این دلایل ؛ اولا : غضب ، عارضی ارواح است نه ذاتی و عارشی از بین خواهد رفت و ثانیا : برای وفای به و عید ، مرجحی جز معصیت نیست که آن هم توسط خداوند ، طبق آیات "" نتجاوز عن سیئاتهم "" و "" ... ان الله یغفر الذنوب جمیعا "" بخشیده خواهد شد . پس باطل عذاب ، رحمت است ؛ چنانچه عذاب قوم یونس ، رحمت را بر آنان برگرداند .
۲۶.

اسقاط تکلیف در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فنا جمع اسقاط تکلیف فرق بعدالجمع فرق سکر صحو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۹۴ تعداد دانلود : ۱۰۱۷
برای عارفان درمراحل سلوک ‘ مقامات و احوالی پیش می آید که تنها برای کسانی قابل فهم است که آن مراحل را طی کرده باشند . زیرا عرفان مانند هر علمی دیگر علاوه بر موضوع و مسائل خاص خود به روح لطیف و ذوق ظریف و عشق عفیف نیز نیاز دارد ‘ تا قابل فهم و درک شود . اما برای غیر عارف اگر بخواهد از راه مطالعه آن مسائل را بفهمد ناچار است آن مقدمات و مسائل را بداند . به این خاطر به بحث ((صحو))‘((سکر))‘((جمع))‘((فرق))‘و((وقت)) پرداخته شد و ((فرق)) مقام بندگی نامیده شد . در این مقام عارف بخود قائم است و بر عبادات و تکلیف واقف است . و ((سکر)) مردن جنبه بشری است که در آن نور حقیقت برعقل و بصیرت غلبه می کند و در ((جمع)) حق بدون خلق مشاهده می شود. و رنگ و تعدد به کنار می رود و حتی اظهار عبادت نوعی شرک و نگرش به عبادتگر است . و آنگاه در مقام ((فرق بعدالجمع)) اگر جذبه انوار الهی سالک را فرا گیرد ‘ شوریده و آشفته میگردد و برمقتضای ((وقت )) خود عمل می کند و تکلیف همان عمل کردن به مقتضا ی وقت است و نسبت به تکلیف ظاهر ‘ غیر مکلف است .زیرا که تکلیف به کسی تعلق می گیرد که از تکلیف آگاه باشد .
۲۸.

رابطه عشق و دردمندی با دعا در عرفان و ادب فارسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۸۳ تعداد دانلود : ۸۴۶
برای دعا آداب و شرایطی است از جمله اینکه داعی باید عظمت خداوند را در نظر بگیرد ‘و راه خیر و شر را تشخیص دهد ‘ تا حاجت مشروع ‘ در زمان و مکان خاص ‘ از خداوند طلب نماید. طلب در دعا برای رفع گرفتاری تضادی با صبر ندارد ‘ زیرا ایوب (ع) با اینکه طلب دفع بلا از خدا کرد ‘ باز هم خداوند او را اوّب (بازگردنده به سوی حق ) خواند. عرفا نفس دعا را دلیل مقبولیت آن میدانند‘ زیرا حال دعا را عنایتی الهی میدانند که از جانب خداوند به داعی افاضه می شود و اگر حاجت را تأخیر می اندازد ‘ برای این است که تضرع و زاری بنده را دوست دارد و می خواهد با این تأخیر ‘ بنده بر آن تضرع و زاری بیفزاید تا دریای رحمتش به جوش آید . انس به مناجات و تنهایی جویی از نشانه دوستان خدا است . زیرا رابطه عاشقی و معشوقی که بین خدا و داعی برقرار می گردد‘ داعی را به عاشقی بدل می کند که فقط سخن معشوق ورد زبان اوست ‘ و دارای دلی شکسته می گردد‘واشک خونین می ریزد‘ تا در سایه آن اشک و سوز و گداز به انوار غیبی دست یابد
۲۹.

مقایسه دردمندی بین منطق الطیر عطار نیشابوری و دیوان حافظ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۷
عطار میگوید آنچه در عرفان اهمیت دارد. همین راه یافتن و حرکت است و تا کسی عاشق نباشد و عشقش به مرحله درد نرسیده باشد‘ پای در راه پرخون سیر و سلوک نخواهد گذاشت و اهل درد نخواهد شد. زیرا که درد یک تحفه و جذبه الهی است که هر کسی لیاقت برخورداری از آنرا ندارد. پس باید سالک از عادات و نفس خود بیرون آید و آیینه دلش را با عشق جلا دهد تا شایستگی درد عشق را پیدا کند و سپس در آن درد به سوز و گداز بپردازد تا آتش عشق زوائد وجودش را زائل کند و داغ درد را به سینه اش نهد و او را چنان مجروح سازد که بوی سوختن از جگرش برخیزد تا انسانی کامل گردد و دارای سخنی نافذ شود حافظ نیز چون عطار هنر عشق را غمی میداند که مایه کمال انسان است ‘ پس باید سالک در آن آتش غم بسوزد تا از خود غائب شود تا تاب تحمل دشواری عشق را پیدا کند و سالک باید درد عشق خود را از طبیبان مدعی و نامحرم پنهان کند تا پیرو مسیح دمی را بیابد و درد ازلی خویش را با او در میان نهد. زیرا که این صوفی و شأن را اهل درد نمیداند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان