فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۷٬۷۶۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
5 - 30
حوزه های تخصصی:
مسئله این پژوهش، ارزیابی گزارش های انتساب تشبیه و تجسیم به شیعیان نخستین دوازده امامی است که از میان این شیعیان، مؤمن الطاق، هشام بن حکم و هشام بن سالم به تشبیه و تجسیم منتسب شده اند. با توجه به قرابت و ارتباط شیعیان نخستین با امامان معصومD و اهمیت فوق العاده مسئله تشبیه و تجسیم در خداشناسی، پژوهش حاضر در صدد است با روش توصیفی تحلیلی به ارزیابی گزارش های فریقین بپردازد. یافته های تحقیق نشانگر این است که گزارش های اهل سنت دراین باره، متعارض بوده و گزارش های منابع شیعه، علاوه بر ضعف سندی و دلالی، در تقابل با گزارش های معتبر ی در نفی تشبیه و تجسیم از آنان قرار دارد. به نظر می رسد مؤمن الطّاق و هشامین که اهل تأمّل در مسائل کلامی بودند، سعی در تبیین دقیق ذات و صفات الهی و حلّ تعارضاتی همچون احادیث «صورت آفرینش آدم» داشته و به خلاف تلقّی خام تشبیهی، معنای دقیق تری در تبیین ذات و صفات الهی منظور آنان بوده است.
واکاوی مبانی حکمت صدرایی در سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
63 - 80
حوزه های تخصصی:
سبک زندگی سیاسی، به شیوه خاص مواجهه با مهمترین وظایف ساحت زندگی سیاسی اطلاق میشود که در راستای نیل به اهداف سیاسی شکل میگیرد. با توجه به اهمیت نقش مبانی هستی شناختی در بینشهای سازنده سبک زندگی، تحلیل مبانی هستی شناسانه سبک زندگی سیاسی امام بعنوان فردی صاحب سبک ضرورت می یابد. بدین منظور در این مقاله میکوشیم تأثیر مبانی حکمت متعالیه در محورهای اصالت وجود، خیریت وجود، وحدت وجود و کثرت در مظاهر آن، بساطت وجود و جایگاه انسان کامل در مراتب هستی را بر سبک زندگی سیاسی امام خمینی بررسی نماییم. بررسی و تحلیل آثار منتشرشده درباره زندگی و شخصیت امام، به روش کتابخانه یی، نشان میدهد که التزام به مبانی حکمت صدرایی در شکلگیری و تثبیت سبک زندگی سیاسی ایشان نقشی بسیار چشمگیر داشته است. افزون بر این، با توجه به تشکیک در سه مرتبه «سبک زندگی سیاسی انسان کامل»، «سبک زندگی سیاسی رهبران الهی سبک پذیر از انسان کامل» و «سبک زندگی مردمی سبک پذیر از سبک زندگی سیاسی رهبران الهی»، امام در مقام شخصیتی تربیت یافته از حقیقت انسان کامل، با اصرار بر فراهم نمودن شرایط وصول مردم به سبک پذیری از انسان کامل، توانست توده های عظیمی از مردم را در راستای رسیدن به سبکی جدید از زندگی سیاسی متعالی، با خود همراه سازد.
ادله حجیت اجماع در مسائل اعتقادی از دیدگاه متکلمان
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷
249 - 282
حوزه های تخصصی:
اجماع یکی از منابع دستیابی به احکام است که احیاناً در اعتقادات نیز می تواند منبع باشد. در کتاب های کلامی دانشمندان اسلامی، شیعه و یا سنی، برای اثبات بعضی از آموزه های اعتقادی، از دلیل اجماع استفاده شده است، حال باید دید که آیا این اجماعات حجیت دارد؟ و ملاک اعتبار و محدوده حجیت آن کدام است؟ این تحقیق متکفل بررسی پاسخ سؤالات فوق از مهمترین مکاتب کلامی، یعنی امامیه، معتزله، اشاعره و ماتریدیه است. در این تحقیق که از نوع بنیادی است، سعی شده است با روش تحلیلی و کتابخانه ای و با رویکرد استدلال عقلی و نقلی به تبیین ابعاد مختلف اجماع پرداخته شود. در این نوشتار دلایل اقامه شده برای حجیت اجماع در مسائل اعتقادی مورد خدشه قرار گرفته است. مهم ترین نتایج به دست آمده در این پژوهش عبارت است از اینکه: اصولیین امامیه و برخی اخباریین، حجیت اجماع را از باب عقل می پذیرند، اشاعره حجیت اجماع را به روش نقلی می پذیرند، اکثر معتزله و همچنین ماتریدیه نیز حجیت اجماع را به روش نقلی می پذیرند، در این مقاله در دلایل اقامه شده خدشه وارد شده است، و قول مختار این است که: دلیلی بر حجیت اجماع در مسائل اعتقادی وجود ندارد.
نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نقش واسطه گری آن میان حکمت متعالیه و علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
113 - 138
حوزه های تخصصی:
فلسفه، زیرساخت نظریات علوم انسانی و اجتماعی است و حکمت متعالیه به عنوان یک نظام فلسفی، ظرفیت تحقق این زیربنا را دارد. علوم انسانی متکفّل تبیین کنش های ارادی انسان اند و از دیدگاه علامه طباطبایی، کنش های ارادی انسان، تابعی از نظام اعتباری اوست، از این رو توجه به نظریه اعتباریات در مطالعه علوم انسانی سهم تعیین کننده ای دارد و با توجه به اینکه طرح نظام مند نظریه اعتباریات از سوی ایشان در حکمت متعالیه صورت گرفته است، مسئله این مقاله آن است که چگونه حکمت متعالیه با علوم انسانی به واسطه نظریه اعتباریات ارتباط پیدا می کند. این مقاله درصدد است که نشان دهد نظریه مزبور با توجه به مبانی معرفت شناختی و انسان شناسی فلسفه صدرایی، حلقه ارتباطی میان حکمت متعالیه و علوم انسانی است.
اثربخشی بازشناسی تعریف دلالت لفظی در تمامیت ارکان آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
161 - 184
حوزه های تخصصی:
یکی از مسلمات دانش منطق اسلامی و از تاثیرگذارترین مولفه های فهم براهین عقلی از منظر این دانش، کارکرد موثر دلالت های لفظی در استدلالات یقینی است. تعریف سازنده از دلالت میتواند در جهت شناخت ساختار کامل آن، راهگشا باشد و برای تعریف دلالت، توجه تام به ارکان آن، مهمترین نقش را در این راستا خواهد داشت زیرا مجموعه ارکان و عناصر دلالت، شاکله اصلی آن را تشکیل داده اند؛ اما بررسی ها نشان می دهد غالب منطق دانان و محققان مشهور در این حوزه، توجه ناقصی به این مسأله داشته اند؛ بنابراین ضرورت می یابد تعاریف آنان پیرامون این موضوع، مورد بررسی و نقد قرار گیرد.
نوشتار حاضر با رویکرد انتقادی به این تعاریف، نظیر عدم توجه به هیچ یک از ارکان دلالت، عدم ذکر گزاره وضع، عدم تفکیک بین دال و مدلول، عدم ذکر گزاره التفات و اکتفا به واژه علم و... در صدد تبیین فرآیند و تمامیت ارکان در تعریف دلالت ارائه کرده است. در پایان، با ارائه تعریفی نو با ذکر تمامی ارکان، در طریق متناسب ساختن جایگاه ارزشمند دلالت در استدلال برآمده است.
بررسی نقش "اختیال در قصه" از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
185 - 212
حوزه های تخصصی:
دستمایه اصلی این نوشتار، بررسی نقش اختیال در قصه از دیدگاه علامه جوادی آملی است که تا کنون به طور مستقل به آن پرداخته نشده است. ایشان با بهره گیری از حکمت متعالیّه، دیدگاه منحصر به فردی در این زمینه ارائه کرده است. در این پژوهش، ابتدا با رجوع به آثار متعدّد و لحاظ مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی ایشان، نقش اختیال در آفرینش قصه های انسانی و توقف انسان مختال در مرتبه خیال(متخیله) و نیز دلایل احتیاط در پرداختن به قصّه های غیر برهانی از دیدگاه علامه جوادی احصاء شده و سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی، تبیین و بررسی شده است. خاستگاه قصّه های غیر برهانی، چیزی جز اختیال قوّه متخیّله نیست؛ تفصیل و ترکیب، کار این قوّه است، لذا سامعین را نیز مختال می کند؛ مختال- هرچند عاقل بالقوّه هست- به مرتبه فعلیّت عقل نمی رسد، در حالی که منزلت حقیقی انسان در حاکمیّت عقل برهانی و تبعیّت از نقل معتبر است. در نتیجه، انسانِ سامع، تابع اختیال و انسان ِمستمع، تابع عقل برهانی است. انسان سامع، با وجود محدویّت ظرفیّت استعدادها، خود را به هر داستان و قصه ای مشغول می کند، اما انسان مستمع، تابع عقل برهانی و قصه های الهی است؛ متخیله، آفریننده قصّه های غیرالهی است، اما قَصَص قرآنی، برخاسته از اراده الهی و صادق، حق، واقع نما و هدایت گر انسان در صراط مستقیم است؛ لذا در ابتدا، فطرت مخاطب را با قصّه همراه می کند و سپس متخیله او را در کوه طور به پرواز در می آورد.
تبیین و نقد ماهیت انسان از دیدگاه اسکینر بر پایه فلسفۀ صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ تیر ۱۴۰۲ شماره ۳۰۷
23-30
حوزه های تخصصی:
هر نظریه پرداز حوزه علوم مرتبط با انسان، براساس رویکرد فلسفی و مبانی نظری خود، ناگزیر در مورد ماهیت انسان نظریه خاصی را مطرح کرده است. بی. اف. اسکینر، از روان شناسان رفتارگراست که بر روان شناسان دیگر، دانش روان شناسی، به ویژه مبحث یادگیری، تأثیر فراوانی داشته است. برداشت اسکینر از انسان، کاملاً مادی و بر پایه فیزیکالیسم است . او انسان را موجودی تک ساحتی و مادی می داند. رفتار انسان به عقیده اسکینر مبتنی بر انگیزه و امور درونی نیست؛ بلکه به وسیله نیروهای بیرونی و محیط تعیین می شود. اسکینر و طرفدارانش مفاهیمی مانند آزادی، اختیار و اراده را مفاهیمی غیرعلمی می دانند. در سوی دیگر، حکمت متعالیه به مثابه فلسفه ای پویا، مهم ترین و عالی ترین مکتب فلسفی در میان همه مکاتب فلسفی جهان است. در این مقاله، با استفاده از منابع کتابخانه ای و با رویکردی توصیفی / انتقادی، دیدگاه اسکینر در مورد ماهیت انسان و مبانی آن طرح، و با توجه به انسان شناسی حکمت متعالیه ارزیابی شده است؛ تا ضعف نگاه اسکینر به انسان، و تعالی دیدگاه حکمت متعالیه در این زمینه مشخص شود.
توصیه های اخلاقی طلاق از منظر آیات و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
31-42
حوزه های تخصصی:
طلاق در طول تاریخ به عنوان یک راه حل برای برون رفت از مشکلات زناشویی مطرح بوده است؛ اما شیوه برخورد با آن در هر جامعه ای متفاوت است. امروزه از طلاق به مثابه عاملی تنش زا و تهدیدکننده برای خانواده و نیز «آسیب اجتماعی» یاد می شود که نیازمند نگاهی متفاوت است. آن نگاه متفاوت از دیدگاه اسلام آمیختگی حقوق و توصیه های اخلاقی در طلاق است. در این پژوهش تلاش شده است داده های تحقیق با روش کتابخانه ای گرداوری و با روش پردازش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. در فرایند واکاوی آیات و روایات مربوط به طلاق دریافتیم که اسلام مراحل دوگانه ای را برای این توصیه ها ترسیم می کند؛ به گونه ای که می توان توصیه های اخلاقی ناظر بر طلاق را به دستورالعمل های هنگام (حین) و دستورالعمل های بعد از طلاق تقسیم کرد. در گونه نخست، به زوجین توصیه می شود که اگر در زندگی زناشویی دچار اختلاف و مشکل شدند، باید با صبر، گذشت، مدارا و تغافل مشکل را حل کنند؛ اما اگر به هر دلیلی گذشت و صبر نتیجه نداد، طلاق تنها راه حل برای پایان دادن به این اختلافات خواهد بود. در این مرحله راهکار اسلام حقوق آمیخته با اخلاق است؛ لذا احکام طلاق را به قیود اخلاقی ویژه ای مثل معروف، احسان، تقوا، پرهیز از اذیت و آزار و... مقید کرده است. نوع دوم دستورات اخلاقی طلاق، معطوف به بعد از طلاق است، تا عوارض ناشی از آن کاهش پیدا کند و یا زمینه برای رجوع به زندگی زناشویی فراهم شود.
راهکارهای مصونیت از آسیب های بی حجابی و بی عفتی در ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۸
53-62
حوزه های تخصصی:
بسیاری از بزرگان ادب فاخر فارسی به منظور ترویج سبک زندگی اسلامی، با تکیه بر آموزه های دینی، در آثار منظوم و منثور خویش راهکار های بسیاری برای مصون ماندن از آسیب های بی حجابی و بی عفتی ارائه کرده اند. در مقاله حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی، مصادیق ترویج عفاف و حجاب در برخی از متون نظم و نثر فارسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت، و راهکارهایی برای مصونیت از آسیب های بی حجابی و بی عفافی در سطح جامعه، از هفت پیکر نظامی، بوستان سعدی، چهار مقاله عروضی سمرقندی، تاریخ بیهقی، دیوان حافظ و حدیقهالحقیقه سنایی آورده خواهد شد. مواردی همچون برجسته سازی فرهنگ حجاب و عفاف، تأکید بر خداترسی، استعاذه، توصیه به حزم و هشیاری والدین در حراست خردمندانه از نسل جوان، آگاهی بخشیدن به جوانان، ارزشمند جلوه دادن حُسن خداداد، فطانت بانوان و معرفی «غیرت» به عنوان خصیصه ای ارزشمند از دستاوردهای پژوهش حاضر هستند. در نهایت بیان خواهد شد که به طورکلی مباحث حجاب و عفاف در حوزه ادب فارسی از چنان اهمیتی برخوردار هستند که عروضی سمرقندی در چهار مقاله به نقل از ابن سینا آورده است که طبیبی حاذق، کنیزکی را به واسطه شرم از کشف حجاب، درمان نموده؛ و محمد عوفی در جامع الحکایات آورده است که دختری علوی جان بر سر حفظ عفاف خویش نهاده است.
ردپای اندیشه های بودایی در انگاره ها و آثار فرهنگی عصر ایلخانان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آیین بودا در قرن هفتم هجری همراه سپاهیان مغول و در دوره دوم هجوم آنها به فرماندهی هلاکو وارد ایران شد. دین بودا دارای سه فرقه اصلی تیره واده (هینه یانه)، مهایانه و وجریانه است. از زمان هلاکو به بعد، ایران یکی از مراکز مهم رشد و گسترش افکار بودایی بوده است و ازآنجاکه بسیاری از ایلخانان مغول پیرو وجریانه بودند، سعی و تلاش فراوانی برای بسط دین بودایی به کار بردند و در اندک زمانی سیل بخشیان، لاماهای تبتی و راهبانان بودایی تبت، مغولستان، سرزمین اویغور و حتی هند به ایران سرازیر شد. آباقاخان و ارغون در رواج دین بودایی تلاش فراوانی مبذول داشتند و در دوره آنان دین بودایی در ایران گسترش زیادی یافت. درباره حضور و نفوذ این آیین در ایران دست کم در دوره حضور ایلخانان تحقیقاتی انجام شده؛ اما هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی مؤلفه های اثرپذیر در فرهنگ ایرانی از آیین بودا در دوره تاریخی مورد بحث است. مقاله به شیوه توصیفی تحلیلی مبتنی بر یک مطالعه تاریخی، به بازشناسایی ردپای مفاهیم آیین بودایی در آثار فرهنگی عهد ایلخانی می پردازد. دستاورد مهم پژوهش این بوده است که در تاریخ ایران عصر ایلخانی می توان در مواضع متعددی ردپای بودیسم را در آثار فرهنگی، نظیر نوشته های نخبگان و اندیشمندان علمی و ادبی، تصوف، معماری معابد و هنر نقاشی مشاهده کرد که این موضوعات تاکنون کمتر مورد توجه محققان واقع شده است. بدین لحاظ، رهیافت پژوهشی مقاله ارائه مصادیقی از این اثرپذیری انگاره های فرهنگی با مستندات تاریخی مبرهن است، که زوایا و افق های جدیدی را در پژوهش های تاریخ ادیان به روی محققان به تصویر خواهد کشید.
بررسی عوامل تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۷
3 - 20
حوزه های تخصصی:
بدون تردید هر حقیقت و پدیده ی واحدی می تواند متعلق ادراکات و مشاهدات متنوع و متکثر قرار گیرد. اینکه چگونه می توان از حقیقت و پدیده ای واحد، ادراکات و مشاهدات متنوعی داشت به نحوی که از یکسو تمام آن ادراکات و مشاهدات را دارای حیثیت «واقع نمایی» بدانیم و از سویی دیگر در دام «نسبیت گرایی» معرفت شناختی گرفتار نگردیم، معمایی است که به نظر می رسد کلید گشایش را باید در میان مبانی حکمت متعالیه جستجو نمود. نگاه وجودی به مقوله «ادراک»، وقوع تشکیک در «ادراکات» و «مشاهدات»، اتحاد وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، سنخیت وجودی میان «علم» و «عالم» و «معلوم»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرِک»، محدودیت و تعین ذاتی و امکانی در جانب «مدرَک»، «عین ربط بودن مظاهر حقیقت وجود» و «وحدت اتصالی وجود» از مبانی ای محسوب می گردند که می توان با کاربست آنها راه حلی موجه و روشمند برای تنوع پذیری ادراکات و مشاهدات بر اساس مبانی حکمت متعالیه پیدا نمود. کاربست مبانی مذکور به ما نشان خواهد داد که چگونه تمامی «سطوح»، «مراتب» و «لایه»های مختلف معرفتی که برای «حقیقت» یا «مدرَک» واحد قابل شناسایی و تصور است، می توانند در «سطح»، «مرتبه» و «لایه» خود دارای ارزش معرفت شناسی به معنای «حکایتگری از واقع» باشند.
بررسی دیدگاه ابوالحسن عامری پیرامون برزخ و معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
183 - 203
حوزه های تخصصی:
اگرچه عامری درباره مسئله معاد و عمومیت آن به صورت مستقیم مطلبی را بیان نکرده است، اما می توان به شکل غیرمستقیم از آثار او دریافت که عالم برزخ نشئه ای بین حیات دنیوی و معاد است. درباره معاد یادآور شده است که انسان نمی تواند به کنه حقیقت معاد برسد اما هر کس به میزان درک خود می تواند به معرفت معاد برسد؛ یعنی میزان معرفت افراد به معاد متفاوت است. از بیانات او درمی یابیم که عامری به معاد جسمانی و روحانی اعتقاد دارد و درباره مسائل برزخ و معاد از متون دینی، فلاسفه و متکلمان تأثراتی پذیرفته است. گرچه با تحلیل روش شناختی ایشان در مورد این مسئله و تأمل درباره محتوای مباحثی که مطرح کرده است می توانیم تا حدی به تمایز دیدگاه او و متکلمان مسلمان پی بریم اما به جهت موجود نبودن خیلی از آثار او ما نمی توانیم به صورت قطعی درباره دیدگاه او داوری کنیم.
تحلیلی بر واقع گرایی دینی از منظر علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۹)
63-76
حوزه های تخصصی:
واقع گرایی دینی، بی تردید یکی از مهم ترین و بنیادی ترین موضوعات مورد بررسی در عرصه الهیات و فلسفه دین معاصر است. آیا حقایق دینی در عالم وجودی عینی و مستقل از آدمیان و اذهان آنان دارند؟ آیا این حقایق آن گونه که هستند و بدون دخالت اذهان آدمیان در این شناخت، قابل شناخت از جانب ما به عنوان فاعل های شناسا هستند؟ در صورت قابل شناخت بودن، آیا این معارف قابل انتقال به دیگران می باشند؟ هدف از این نوشتار، پاسخ دادن با این پرسش ها از دیدگاه مرحوم علامه مصباح یزدی است. روش تحقیق در این نوشتار، کتابخانه ای و اسنادی و در ادامه تحلیل محتوایی است. علامه مصباح یزدی، برای حقایق دینی وجود عینی و مستقل قائل است و آنان را وابسته به اذهان و ساخته و پرداخته آنان نمی داند. همچنین آن حقایق را قابل شناخت می داند و با تقریری خاص از واقع گرایی معرفت شناختی (واقع گرایی تقربی) امکان انتقال آگاهی از حقایق دینی را نیز می پذیرد.
چیستی، خاستگاه و هدف تربیت سرشت گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
97-118
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در حکمت متعالیه، «حقیقت» در آرمان گرایی را با «حقایق» در واقع گرایی، در کنار هم میداند؛ به این معنی که حقایق، همان حقیقتند که در پرده مراتب، خود را نمایان ساخته است. سفرهای چهارگانه نزد عرفا، راهی برای تعالی عرفانی است که سالک طی مراتب میکند. این سفر از فطرت آغاز میشود؛ فطرت نیز مراتبی دارد که نازلترین مرتبه آن، طبیعت است. پس این سفر، یا بعبارتی این یادگیری، از طبیعت آغاز میشود و با طی سلسله مراتب، کامل میگردد. مراتب یادگیری، مرتبه نظر و عمل را توأمان دربرمیگیرد. روش شناسی ملاصدرا در فلسفه اش، مبتنی بر سخن وحی، برهان عقل و مشاهده قلب است، به این معنی که هر سه منظر، باید راستی، واقعیت و حقیقت یک یافته را ادراک و تأیید کنند. پژوهش پیش رو با تکیه بر حکمت متعالیه در ابعاد فلسفی و با روش برهانی، به تعریف، خاستگاه و اهداف پرورش سرشت گرایانه پرداخته و در موضوع، هدف و شیوه، از روش فراترکیب بهره میبرد تا مراتب یادگیری سرشت گرایی را که مبتنی بر فطرت انسان است، عرضه و معرفی نماید. هدف این پژوهش، معرفی الگوی مفهومی تربیتی و یادگیری است و ابتناء فلسفی آن، لزوماً محدود به یکی از مکاتب و آراء فلسفی نیست.
تبیین تمدنی کارکردهای آموزه قرآنی «مکنت» در پرتو عقلانیت وحیانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۲
31 - 74
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله: نشان دادن ظرفیت تمدنی آموزه های قرآن کریم، از جمله اهداف علمی انتخاب این موضوع است. اساساً تمدن پدیده ای بشری است که بر پایه عقلانیت و خرد جمعیِ منبعث از حوزه اندیشه و علوم انسانی آن مرز و بوم شکل می گیرد که در سوگیری روابط انسانی در آن جامعه نقش به سزایی دارد. اگر تمدنی به دور از عقلانیّت صحیح شکل بگیرد، آسیب های جدی به انسان و روابط انسانی وارد می کند، تمدنی که بر اساس عقلانیّت صحیح شکل بگیرد، زمینه رشد و بالندگی انسان و روابط انسانی را در سطح کلان مهیا می-کند. هر تمدنی باتوجه به مبانی نظری آن، از سطحی از عقلانیّت برخوردار است که البته مدلِ عقلانیّت در هر تمدنی، مختصِّ به آن تمدن و متفاوت با دیگر تمدن هاست، خوانش تمدنی کارکردهای آموزه «مکنت» در قرآن در پرتو عقلانیت وحیانی یک موضوع مغفول به شمار می آید، بنابراین برای کشف و تبیین علمی آن، انجام پژوهش هایی از این قبیل ضروری است. روش این مقاله با روش: توصیفی -تحلیلی بر پایه عقلانیت وحیانی در پی پاسخ به این سؤال است که تبیین تمدنی از کارکردهای آموزه «مکنت» در قرآن، در پرتو عقلانیت وحیانی چیست؟ نتایج مقاله ایجاد بستر مناسب جهت ایجاد وحدت با هویت سازی واحد در پرتو عقلانیتِ وحیانی، تنظیم مناسبات انسانی در پرتوِ عقلانیتِ وحیانی، تثبیت و گسترش معروف در پرتوِ عقلانیتِ وحیانی.
نسبت «امام شناسی» و «نفس شناسی» در اندیشه هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
5 - 26
حوزه های تخصصی:
هانری کربن فیلسوف و پژوهشگر غربی، در پی معنویتی است که بتواند گشودگی به ساحت عالم قدس را در همه زمان ها و مکان ها حفظ کند.تعقیب این دغدغه سبب آشنایی او با معنویت و اندیشه شیعه می شود. یکی از مزیت های فکر شیعی برای کربن اهمیت امام شناسی در بحث «نفس شناسی» است. هدف اصلی این پژوهش،تحلیل و بررسی این مسئله است که از نظر هانری کرین چه نسبتی بین «نفس شناسی» و «امام شناسی» وجود دارد. به این منظور ابتدا چرایی ضرورت شناخت امام برای شناخت حقیقت نفس مطرح و سپس چگونگی این نسبت را بررسی شده است؛ کربن معتقد است که نفس دارای دو بعد زمینی و آسمانی است و برای اتصال این دو بعد به یکدیگر نیازمند یک راهنماست. او این راهنما را معادل امام در اندیشه شیعی می داند و تأکید می کند که صورت ظاهری و حضور جسمانی امام برای کسب معرفت و معنویت موضوعیت ندارد، بلکه آنچه مهم است شناخت حقیقت و باطن امام به مثابه مظهر و صورت راهنمای باطنی در مسیر نفس شناسی است. کربن ضرورت امام و تلاش برای شناخت باطن و حقیقت امام را از این جهت می داند که سبب شناخت مراتب وجودی و باطن نفس سالک می شود.
تحلیل و نقد برهان «خفای الهی» شلنبرگ با تکیه بر آرای بانو امین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۰
141 - 155
حوزه های تخصصی:
برهان خفای الهی ازسوی متکلمان و فلاسفه غربی به عنوان برهانی بر عدم خدا مطرح شده است، براساس این برهان، صفات کمالی خداوند ایجاب می کند خداوند در ارتباطی دوسویه و متقابل خود را بر انسان آشکار کند؛ ولی چون دست کم برخی افراد در چنین رابطه ای قرار ندارند و قادر نیستند خداوند را از راه دیگری بشناسند، پس خدایی در کار نیست. بانو امین در آثار خود به مفهوم خفای الهی اشاره می کند. با تفحص در آثار بانو امین می توان برهان خفای الهی را از دو جهت نقد کرد؛ نخست آنکه یکی از مصادیق بارز و انکارناپذیر آثار وجود خداوند، ارسال انبیاء و ارتباط آن ها با خدا و دعوت همه آن ها به خدای یکتا است که نشان دهنده آشکار بودن تعلق آثار به اوست و دوم اینکه اگر منظور از شناخت و معرفت خداوند به درستی تبیین شود، رسیدن به حد اعلای آن، یعنی جایی که خداوند به نحو کاملاً آشکاری درک شود، امکان پذیر است؛ اما این مهم تنها با تأمل و صرف اندیشه ورزی حاصل نمی شود؛ بلکه نیازمند عمل مؤمنانه است.
راهبرد تعلیمی فارابی در برقراری صلح جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
راهبردهای گوناگونی مانند راهبرد حقوقی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی نظامی برای برقراری صلح جهانی مطرح شده است. در این میان، از آثار فارابی نیز می توان راهبرد تعلیمی را برای برقراری صلح جهانی استخراج نمود. از دیدگاه وی، تعلیم خواص با استفاده از برهان و تعلیم عوام با صناعاتی مانند خطابه و شعر و راهکارهایی مانند اقناع و تخییل اجرا می گردد. مفهوم صلح جهانی از دیدگاه فارابی، مفاهیم سلبی «عدم جنگ» یا «عدم خشونت» نیست؛ بلکه مفهوم ایجابی «تعاون میان امم فاضله برای دستیابی به سعادت» است. راهبرد تعلیمی فارابی در باب صلح جهانی به دنبال این است تا اختلاف میان امم فاضله در محاکات حقایق را به حداقل برساند و با کاهش دشمنی های ذهنی، زمینه صلح جهانی در معموره فاضله را فراهم سازد.
تحلیل و بررسی تفسیر ملاصدرا از روایت إعرفوا الله بالله
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
131-159
حوزه های تخصصی:
متون دینی ضمن بیان طرق متعدد شناخت خداوند، راهی با مضمون «معرفةالله بالله» پیش روی انسان ها قرار داده است؛ برای نمونه از امیرالمؤمنین(علیه السّلام) نقل شده است: اعْرِفُوا اللهَ بِاللهِ.... ملاصدرا به شرح و تفسیر این روایت پرداخته است و برای توضیح این روایت سه تفسیر ذکر می کند که یکی بر اساس فناء فی الله است و دیگری بر اساس تنزیه و تقدیس حق تعالی و تفسیر سوم نیز بر اساس اشراقات الهی به قلب مؤمن است. تفسیر اول علاوه بر اینکه بیانگر معارفی عمیق است، با ظاهر روایت نیز سازگاری بیشتری دارد، برخلاف دیدگاه دوم و سوم که فارغ از اینکه شرحی بر این روایت باشند، بیانگر مطلبی صحیح و دقیق هستند، اما نمی توان آنها را شرح و تفسیری مناسب برای این روایت به حساب آورد.این پژوهش در صدد است تا با روش تحلیلی- توصیفی به تحلیل و بررسی دیدگاه ملاصدرا در این زمینه بپردازد. آنچه پرداختن به این مسأله را مهم می کند این است که؛ اولا دیدگاه ملاصدرا با این تفصیل در جای دیگر نیامده و کسانی که اشاره ای به دیدگاه او کرده اند تنها یکی از این سه دیدگاه را آورده اند که به نظر نگارنده از آن هم تبیینی نادرست شده است و ثانیا این بررسی، جایگاه فلسفه را در تبیین و تفسیر متون دینی روشن تر می کند.
تبیین کثرتهای عرضی در عوالم طولی وجود بر مبنای حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
81 - 102
حوزه های تخصصی:
بر مبنای اصل تشکیک وجود در حکمت صدرایی، جهان هستی نظامی طولی است که از اعلی علیین تا اسفل السافلین امتداد دارد و هر موجودی، در درجه یی از شدت و ضعف وجودی قرار میگیرد. قبول این مبنا در حکمت صدرایی، در کنار مشاهدات ما در جهان پیرامون از موجودات همعرضی که هیچ رابطه علّی معلولی با هم ندارند، مثل یک سنگ و یک درخت، این پرسش مهم را در تاریخ اندیشه بعد از صدرالمتألهین پیش آورد که چگونه میتوان بین این دو حقیقت، جمع نمود. پاسخ به این پرسش، در چهارصد سال گذشته، اختلافهایی مبنایی بین شارحان آثار ملاصدرا پدید آورده است. ما در این پژوهش نشان میدهیم که پذیرش نظام طولی و تشکیکی وجود، منافاتی با پذیرش کثرتهای عرضی ندارد و آنچه در تشکیک وجود صدرایی پذیرفته شده، یک نظام تفاضلی بین هم ه موج ودات است، ن ه صرف اً یک نظام علّ ی معلول ی. کلی د اصل ی فه م ماجرای کثرتهای عرضی در اندیشه صدرایی را باید در ماجرای ارباب انواع و ملحقات آن یافت. صدرالمتألهین در ارائه نظام فیض خود، تأثیر فراوانی از اندیشه سهروردی پذیرفته و از نح وه ص دور ارب اب ان واع، در مجاله ای مختلف، دفاع کرده است. ارباب انواع همان عقول عرضی هستند که پذیرش آنها، مساوی است با حل ماجرای کثرتهای عرضی در همه عوالم طولی وجود.