فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۱٬۵۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نگارنده پس از اشاره ای مختصر به تاریخچه حسن و قبح به این موضوع در بین مسلمانان پرداخته و با تأکید بر حسن و قبح عقلی، آرا و اقوال اندیشمندان مسلمان را در حسن و قبح آورده است. در ادامه به موضوع عدل الاهی و توحید افعالی در منظر متکلمان پرداخته و آراء اشاعره، معتزله و امامیه را آورده است. ایشان به بیان سه دیدگاه اشاعره و اعتقاد به جبر و اعتقاد معتزله به تفویض و همچنین عقیده و دیدگاه امامیه به «امر بین الامرین» پرداخته است.
تحلیلی از عالم برزخ در وجودشناسی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی برزخ
بر اساس آیات و روایات، عالم برزخ میان زندگی دنیایی و حیات اخروی قرار گرفته است و بر اساس متن های فلسفی، عالمی میان عالم مجردات و عالم مادیِ محض است و حدّ وسط بودن آن ایجاب می کند که نه به کلی واجد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مجردات باشد و نه به کلی فاقد ماده و مقدار و بیگانه از عالم مادی، بلکه با داشتن مقدار و صورت بدون ماده، بهره ای از عالم مجردات و بهره ای هم از عالم مادی دارد. ابن سینا با استناد به قائم بودن صورت جسمیه به ماده و محال دانستن تحقق صورت و شکل و مقدارْ بدون ماده، عالم برزخ و معاد جسمانی را قابل اثبات نمی داند، از این رو، در مراتب هستی مورد نظر او، جایگاهی برای عالم برزخ وجود ندارد و جایگاه نفوس بعد از مرگ را نیز با تأکید بر عالم افلاک و عقول تبیین می کند. در این مقاله، آرای ابن سینا در مورد عالم برزخ، زندگی و عوالم بعد از حیات مادی، تبیین و بررسی خواهد شد.
تحلیل ساختاری متن سوره الحاقة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب نقدی ساختارگرایی که در غرب مطرح و سپس در میان ما متداول گردید با انجام پژوهش های زبانی به دنبال روشن کردن ماهیت آثار ادبی و ویژگی های آنهاست. این مکتب کشف انسجام شکلی و معنایی میان این آثار را هدف خود قرار داده است. ساختار در حقیقت برگرفته از مجموع روابط موجود در اجزاء یک اثر است و ساختارگرایی آنها را به عنوان یک نظام کامل و یک کل درهم تنیده مورد بررسی قرار می دهد. بی شک با به کارگیری این نظریه های جدید در تحلیل متن قرآن که متنی ادبی و بی نظیر می باشد، می توان به صورت علمی جنبه اعجاز ادبی آن را از نظر زیباشناسی مشخص کرد. یافتن تناسب و ارتباط تنگاتنگ میان آیات، هماهنگی کامل لفظ و معنا و موسیقی، تأثیرگذاری کلام خدا را نمایان تر می سازد. این در حالی است که برخی گاه بی ارتباطی آیات در سوره های قرآن را مطرح می کنند. از این رو بحث حاضر تلاش دارد با روش تحلیلی- توصیفی و پس از ارائه مباحث مقدماتی پیرامون شیوه تحلیل متون در نقد ساختاری که امری ضروری به نظر می رسد، ساختار سوره «الحاقة» را بررسی و انسجام ساختاری آن را در سه سطح موسیقایی، واژگانی و نحوی در سطح کل سوره و آیات مشخص سازد. بررسی ساختار و محتوای سوره مورد بحث، هماهنگی میان غرض و معنا و لفظ را به خوبی نمایان می سازد. ایقاع حروف، کلمات و نوع جملات و ساختار کوتاه آیات و واژگان آن با توجه به غرض سوره یعنی ترسیم صحنه های قیامت و نشان دادن هول و هراس حاکم بر آن و... بیانگر شدت و عظمت موضوع است.
دفاع از ادله ضرورت عصمت امام در مواجهه با اشکالات فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازنظر علمای امامیه، برخلاف اهل سنت، عصمت ومصونیت جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله ازهر نوع لغزش، گناه وخطاازشروط لازم وضروری است. براین اساس ائمه سلام الله علیهم باید معصوم ومصونازگناه وخطاباشند. متکلم ها و علمای امامیه، به ویژهخواجه نصیرالدین طوسی، ادله متعدد عقلی ونقلی بر لزوم عصمت امام علیه السلام که جانشین پیامبراکرمصلی الله علیه وآله است، ارائه کرده اند.براین اساس، هرگونه عدم توجه به احکام و دستورات الهی، عمدی یاسهوی، آشکار یانهان باتصدی منصب امامت وجانشینی پیامبرصلی الله علیه وآله درتضاد است،امافخررازی و پیروان او لزوم شرط عصمت برای جانشین پیامبر را مورد تردید وحتی انکار قرارداده اند ونهایتاً عصمت را به عدالت تقلیل می دهند. دراین مقاله، اهم ادله متکلم های اسلامی به ویژه محقق طوسی بروجوب و ضرورت عصمت تبیین شده است وسپس اهم ایرادات وشبهات فخر رازی برآن ادله، نقد و رد شده است و نتیجه گرفته می شود که عصمت شرط لازم و ضروری برای جانشینی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله است.
معرفت قلبی از دیدگاه شریعت و مکتب ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات معرفت شناسی عرفان
درمنظومة آیات و روایات اسلامی، محل معرفت قلب است و علم حقیقی همان معرفت قلبی است.مهم ترین ویژگی های معرفت شهودی و قلبی مطرح در آیات و روایات عبارت اند از: وهبی و از سوی خداوند بودن، نامتعارف و غیرعادی بودن، مستقیم و عاری از تفکر و واسطه بودن، شناختی بودن، برخورداری از حقیقت و صدق، برخورداری از متعلَّق فرامادی وغیبی، نتیجة تقوا و مجاهده [درونی و بیرونی] بودن. عرفا نیز، به تبعیت از شریعت ناب، قایل به معرفت عرفانی و قلبی اند. از دیدگاه ابن عربی معرفت حقیقی شناختی قلبی، بی واسطه، غیراکتسابی و وهبی است که با حصول استعداد نفس از طریق رعایت تقوا، مجاهده و سلوک عملی حاصل می شود . روشن است که تطابق دیدگاه عرفا بر شریعت مبین اسلام به دلیل پایبندی آنان به دستورات و اصول اسلامی است
واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی و سروش(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ایدئولوژی در حوزه های مختلف علوم انسانی، مانند فلسفه، جامعه شناسی، علوم سیاسی و دین شناسی مورد مطالعه قرار می گیرد. هدف از این پژوهش واکاوی ایدئولوژی در اندیشه شریعتی وسروش است، و به دنبال پاسخ به این سئوالات است: ایدئولوژی در هر یک از حوزه های مذکور به چه معنا است؟ سروش و شریعتی، هریک، در کدام یک از این حوزه ها جای دارند؟ آیا سروش در نقد شریعتی راه را به درستی رفته است؟ در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، نتیجه گرفته شده است که فلسفه ایدئولوژی را به معنای مبنای تجربی اندیشه ها یا آگاهی کاذب دانسته و جامعه شناسی آن را به معنای مبنای واقعیت اجتماعی یا آگاهی راستین تلقی نموده است. سروش، با غفلت از گستره معنایی ایدئولوژی، نقشی ابزاری و گزینشی عمل نمودن به آن داده است و به نفی همه ایدئولوژی ها و به نقد اندیشه شریعتی پرداخته است، در حالی که شریعتی ایدئولوژی را بیان کننده یک واقعیت اجتماعی می داند و نقشی پویا و حرکت آفرین به آن می دهد و، با عنصر اجتهاد، آن را از خطر ایستایی و دگم اندیشی دور می داند. لذا، وجود ایدئولوژی را ضرورت همه جوامع بشری در همه اعصار می داند و صلای پایان ایدئولوژی ها را از توطئه های نظام سلطه سرمی دهد، هرچند شریعتی نیز در مفهوم و مصداق ایدئولوژی دچار مغالطاتی شده است.
جایگاه تحلیل معناشناختی وحی در تفسیر تسنیم ( با تأکید بر رویکرد شناختی)
حوزه های تخصصی:
تأمل در متون دینی، به ویژه قرآن کریم و چگونگی فهم گزاره های گوناگون این متون از مشغله های دیرین دین پژوهان است. تلاش های تفسیری دلیل بر این مدعاست. ازسویی توجه به قرآن به عنوان متن آسمانی تحریف نشده، فرصت بهره گیری از روش های نوین بررسی متون را فراهم می آورد. یکی از این روش های نوین، بررسی های معناشناسانه است که می تواند باتوجه به ظرفیت هایش در خدمت قرآن و فهم معارف آن قرار گیرد. یکی از تفاسیر در دست تألیف در سده حاضر، تفسیر تسنیم است. آیت الله جوادی آملی در این تفسیر، ضمن بررسی ترتیبی آیات، از روش تفسیر قرآن به قرآن مدد گرفته اند. گزینش این روش تفسیری و نیز نوع نگاه ایشان، باعث وجود برخی ملاحظه های معناشناسانه شده است؛ مانند توجه به شبکه های معنایی، روابط بینامتنی، سیاق آیات و مباحث لفظی. البته رسالت اصلی مفسر، تفسیر برمبنای اصول و قواعد معناشناسی، به ویژه معناشناسی شناختی نبوده است؛ ازاین رو به کارگیری آن پراکنده و نامنسجم است.
مقایسه علم و دین از دیدگاه «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم در عرصه دین پژوهی، نسبت میان «علم و دین» و تبیین حوزه های آموزه های دینی و یافته های علمی است. با تحولات فکری و فرهنگی پس از رنسانس، تعارض های علم و دین در مسیحیت نمایان شد ؛ «فردریک شلایر ماخر» و «کارل بارت» از شاخص ترین چهره هایی بودند که در جهت سازگاری دین با اقتضائات دوران مدرن تلاش کردند. این دو هر چند در جریان نواندیشی دینی، رویکردی جدید و بازسازی کننده داشتند و در پی اثبات استقلال دین از علم و ایجاد حوزه ای حفاظتی برای دین بودند؛ اما با ارائه ی طرح های خود در راستای بازگشت به گوهر دین، قرائت هایی از دین بیان نمودند که به دلیل تک بعدی بودن از مشکلات قابل توجهی برخوردار بود. شلایر ماخر، خدا و عناصر مهم دین را در حد احساس و تجربه شخصی کاهش داد؛ نوعی انسان محوری و تفسیر آموزه های دینی بر اساس معارف بشری که کارل بارت آن را نادرست خواند. اما بارت هم در معرض خطر قرار گرفت؛ تنها معیار سنجش را آموزه های مسیحی دانست و بزرگ داشت خدا را با کوچک ساختن انسان همراه ساخت؛ یعنی درست خلاف جهتی حرکت نمود که شلایر ماخر پیموده بود.
انسجام اخلاقی و موازنه متأملانه گسترده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر، شاهد سطحی از انسجام اخلاقی با عنوان «موازنه متأملانه گسترده» هستیم که از درجه اعتماد بالاتری نسبت به سطح محدود انسجام اخلاقی برخوردار است؛ زیرا برای توجیه یک باور اخلاقی، علاوه بر انسجام آن با باورهای اخلاقی دیگر، ضروری است آن باور اخلاقی با باورهای غیراخلاقی مناسب و مرتبط از قبیل باورهای روان شناختی، زیست شناختی، جامعه شناختی و انسان شناختی نیز منسجم باشد. آنچه اهمیت دارد این است که چنین سطحی از انسجام نیز با چالش هایی مواجه بوده و نسبت به نظریه رقیب، یعنی مبناگرایی اخلاقی موفق نیست. این نوشتار می کوشد پس از تبیین سطح گسترده انسجام اخلاقی، یعنی موازنه متأملانه گسترده، این رویکرد کلی را نقد کند. درنهایت روشن خواهد شد که اگر تصور شود یک باور اخلاقی در موازنه متأملانه گسترده، موجه است، اما این باور تنها به طور مسامحه ای موجه است؛ یعنی تا این اندازه موجه است که فاعل دلیلی معرفتی برای پذیرش یا ردّ آن گزاره ندارد و لذا نمی توان آن را به طور معرفتی موجه دانست.
بررسی قدسی بودن هنر سماع و رقص از منظر آیات و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
هنر در نزد سنت گرایان اهمیت ویژه ای دارد؛ آنها هنر را به سه قسم قدسی، سنتی و مذهبی تقسیم می کنند و بر این باورند که هنر قدسی از خاستگاه الهی برخوردار است. از نگاه نصر، سماع و رقص هنرهایی قدسی به شمار می آیند. ولی پرسش اینجاست که کدام آیه یا روایت بر جواز سماع و رقص دلالت دارد؟ به دیگر سخن، آیا می توان از ظاهر آیات و روایات به خاستگاه الهی آنها پی برد؟ ازآنجاکه هنر قدسی پیوندی عمیق با طریقت های معنوی دارد، سعی شد تا با مراجعه به کتب صوفیه و با روشی توصیفی تحلیلی به این مسئله پاسخ داده شود. یافته های این مقاله گویای آن است که اگرچه صوفیه کوشیده اند تا برای جواز سماع و رقص به آیات و روایاتی استناد ورزند و حتی از ایرادات مخالفان نیز پاسخ دهند، اما دلیل نقلی آنها خدشه پذیر است، زیرا ظاهر آیات بر جواز سماع و رقص دلالتی ندارد و محتوای روایات نیز با ایرادهای جدی مواجه است
تحلیل مفهومی و گزاره ای قاعده زرّین اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزه های تخصصی:
«آنچه را بر خود می پسندی، بر دیگران هم بپسند.» این گزاره در اخلاق به قاعده زرّین (طلایی) معروف است. به نظر می رسد دشواری های نظری و کارکردیِ احتمالیِ قاعده به عدم وضوح محتوای آن باز می گردد. بررسی و تحلیل مفهومی و گزاره ای این قاعده نشان می دهد مؤلفه های مهم این قاعده که عبارت اند از: «خود»، «دیگری»، «پسندیدن» و مشارالیه «آنچه» هر کدام حاوی دشواری هایی هستند که در آغاز، امکان فهم و عمل به قاعده را با تردید مواجه می کند. تحلیل گزاره ای قاعده و نقایص ناظر برآن نیز به گونه ای با مؤلفه های مذکور پیوند می خورد. نوشتار حاضر با تدقیق در محتوای قاعده نشان می دهد خودگروی، نسبی گرایی فرهنگی، سلایق متفاوت در پسندها و ناپسندها و بی شماری افعال در مواجهه عملی با دیگران، هیچ کدام زیانی به قاعده نمی زند؛ درنتیجه امکان تصور معقول و عمل به قاعده وجود دارد.
نقد و بررسی کتاب «جبر و اختیار» اثر استاد محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
کتاب «جبر و اختیار» از جمله آثار نوشته شده در مورد بحث جبر و اختیار به قلم مرحوم استاد محمدتقی جعفری می باشد. از آنجا که این بحث در علوم گوناگونی از جمله فلسفه، کلام و مباحث انسان شناسی مورد دقت و بررسی قرار می گیرد، کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده اند و هریک از زوایای مختلف به موضوع نگاه کرده اند. استاد محمد تقی جعفری خواسته نگاه جامعی به موضوع جبر و اختیار داشته باشد. همین ویژگی آن را از سایر کتب نوشته شده در این زمینه متمایز ساخته است. این نوشتار درصدد بررسی و نقد این اثر می باشد.
اقامه عزا برای امام حسین (ع) از منظر قرآن
حوزه های تخصصی:
عزاداری برای سیدالشهداء (ع) یکی از بزرگ ترین مصادیق بزرگداشت شعائر الهی است. در حقیقت یکی از مهم ترین امتیازات جامعه شیعه، برخورداری از چشمه پر فیض نورانیت و معنویت عاشوراست. این چشمه جوشان از نخستین روزی که موضوع یادکرد مصیبت امام حسین (علیه السلام) و یارانش مطرح شد جریان یافت و تا امروزه همچنان جاری است و پس از این هم ادامه خواهد داشت. اما در طول تاریخ همواره کسانی بوده اند که علی رغم اینکه ادعای اسلام داشته اند، با اقامه عزا بر آن حضرت مخالف بوده و آن را نپذیرفته اند. بر این اساس با توجه به این که قرآن به عنوان کتاب الهی، مورد پذیرش همه مسلمانان است؛ پرسش پژوهش حاضر این است که آیا قرآن برای عزاداری بر آن حضرت دلایلی بیان کرده است؟
این مقاله در صدد است با اتّخاذ روش توصیفی- تحلیلی، به معرفی این آیات بپردازد. با نظری به آیات نورانی قرآن روشن می شود که عزاداری و برپایی مجالس عزا نه تنها با قرآن مخالفت و ناسازگاری ندارد، بلکه موجب تثبیت قلوب، ذکر و موعظه و از مصادیق شعائر الهی، مودّت و محبّت به اهل بیت (علیهم السّلام) می باشد که در قرآن به آن ها سفارش شده است.
تأثیر متقابل باورها و کردارها از دیدگاه علم سلوک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مسائل کلیدی که باید در عرصه بسیاری از علوم انسانی به گونه عام و در عرصه دانش سلوک به گونه خاص، به آن پرداخت و از بعد انسان شناسی سلوکی آن را بررسی کرد، تأثیر متقابل باورها و کردارها بر یکدیگر است که در گستره حقیقت انسانیه رخ می دهد و در چهار ساحت امکان بررسی دارد: تأثیر علوم قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال قلبی بر اعمال بدنی، تأثیر اعمال بدنی بر اعمال قلبی و تأثیر اعمال بدنی و قلبی بر علوم قلبی. چون تصدیقات پایه اعمال هستند، پس بر اعمال مؤثرند و از آن رو که اعمال بدنی از آثار ملکات قلبی هستند و ملکات قلبی از اعمال قلبی به شمار می آیند، بر اعمال قلبی مؤثرند و چون تکرار اعمال بدنی موجب ایجاد هیأت راسخ و صورت جوهری در حقیقت انسانی می شوند و ملکات قلبی را به وجود می آورند، بر اعمال قلبی مؤثرند و اعمال، چه قلبی و چه بدنی نیز به تناسب، موجب فعلیت خصایص کرداری هر یک از دو قوه عقل و جهل هستند و فعلیت هر یک از آن خصایص، به ضعف و قوّت هر یک از دو قوه عقل و جهل منجر می شود که این ضعف و قوّت تصدیق و تکذیب معارف و علوم قلبی را در پی دارد، لذا بر این علوم تأثیرگذارند. .
رویکرد فخر رازی به تحلیل معناییِ «معرفت» و واژگان مرتبط با آن در متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رازی با تحلیل واژگان مرتبط با مفهوم معرفت از جمله شعور، ادراک، فقه، فهم و ... که از متون دینی استخراج کرده است، نتایجی معرفت شناختی را در اختیار ما قرار می دهد. از جمله نتایج به دست آمده آن بوده که کسب معرفت برای انسان امری ممکن است و در عین حال انسان محدودیت های معرفتی دارد؛ معرفت امری مشکک است؛ افراد بر اساس استعداد خویش در یکی از مراتب معرفت قرار می گیرند و این گونه نیست که تمام باورهای انسان موجه باشند؛ همچنین اینکه معارفی مانند علم لدنی، علم حدسی و فراست را نمی توان توجیه عقلانی کرد. تحلیل فخر از واژگان مرتبط با معرفت نشان می دهد که معرفت با سایر ابعاد وجودی انسان دارای تأثیر متقابل است. همچنین تحلیل وی زمینه ساز استخراج نکاتی بود که امکان تعریفی دینی از معرفت را در اختیار ما قرار می دهد. در این تعریف، علاوه بر مؤلفه های باور و صدق، به تنوع کمّی و کیفی قوای معرفتی انسان ها و نقش اعتماد به دیگران (به ویژه پیامبران) نیز توجه شده است. این تعریف، برون گرایانه است و نشان می دهد که اموری چون رفتار و عوامل ماورایی بر معرفت با محوریت باور مدخلیت دارند. بنابراین تفاوت نحوه ارتباط انسان ها با ماوراء سبب تشکیک در معرفت است. بر این اساس هدف این مقاله ارائه تعریف جدیدی از معرفت در فضای مباحث معرفت شناختی با استفاده از مطالب ارائه شده توسط فخر رازی است و برای این هدف از روش توصیفی - تحلیلی بهره برده ایم.
معاد از دیدگاه ابن سینا
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
ابن سینا فیلسوفی اثرگذار در فلسفه اسلامی است، قرن ها پس از او بسیاری از فیلسوفان مسلمان و حتی متکلمان خود را شارح اندیشه های او می دانستند. ابوعلی سینا برای اثبات معاد روشی کاملاً عقلی برمی گزیند و از راه اثبات تجرّد نفس، دلیلی بر بقای آن اقامه می کند. به عبارت دیگر، او برای اثبات معاد روحانی صرفأ به عقل استناد می کند و روش فلسفی را کاملاً ممکن می داند، اما برای اثبات معاد جسمانی به وحی استناد می جوید و کمیت عقل را در این میدان لنگ می داند. وی درکل پیرامون مباحث نفس و معاد از استدلال عقلی و فلسفی مدد می گیرد و جز در مواردی که مرتبط با معاد جسمانی است، به متون دینی استناد نمی کند. او به معاد روحانی و جسمانی اعتقاد دارد، ولی صرفأ به بررسی فلسفی معاد روحانی می پردازد و معاد جسمانی را به دین واگذار می کند، تصویری که او از معاد روحانی به دست می دهد، بر فیلسوفان پس از او بسیار اثرگذار بوده است. در این مقاله کوشیده شده-است دیدگاه ابن سینا پیرامون معاد مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
ارزیابی نظریه روان کاوی فروید از منظر معارف وحیانی به ویژه نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه روان کاوی فروید، یکی از نظریات مهم در قرن نوزدهم بوده که تأثیر شگرفی در تربیت داشته است. این نظریه از منظر روش، بر روش تجربه گرایی در غرب تکیه دارد و از منظر ماهوی، با مکتب مادی گرای اومانیسم هم سان است. نظریه پیش گفته دو رکن اساسی دارد؛ یکی ساختهای سه گانه ذهنی و دیگری حالات سه گانه روانی. به باور فروید، از میان ساخت های سه گانه ذهنی، نهاد برترین و بنیادی ترین ساخت است و منبع انرژی های غریزی جنسی به شمار می آید. وی ناخودآگاه را عامل اساسی در تربیت معرفی می کند. نظریه فروید از منظر معارف دینی به ویژه نهج البلاغه، در هر دو رکن پیش گفته، مخدوش است: نخست، روش تجربه گرایی انحصارگرا، روشی درست در شناخت انسان نیست. دوم، اومانیسم مکتبی انحرافی در شناخت انسان است که به ابعاد مترقی انسان توجهی ندارد. سوم، انسان دارای ساختهای سه گانه ذهنی نیست و صرفاً یک ساخت ذهنی دارد و چهارم، برخلاف نظر فروید، ضمیر ناخودآگاه بیشترین تأثیر را در رفتارهای انسان ندارد.
ارزیابى نظریه نولدکه در اقتباس قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تئودور نولدکه آلمانى ازجمله خاورشناسانى است که درباره اصالت قرآن پژوهش کرده است. این پژوهش، با روش توصیفى تحلیلى و با رویکرد انتقادى، به ارزیابى نظریه وى در مورد اقتباس قرآن پرداخته است. به اعتقاد او، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله اغلب آموزه هاى قرآن را از طریق ارتباط با ادیان و سایر فرهنگ ها به دست آورده است. نولدکه در نظریه اقتباس قرآن، بیش ترین سهم را به آموزه هاى یهودى و سپس مسیحى و در نهایت، فرهنگ جاهلیت مى دهد. وى براى ادعاى اقتباس قرآن از منابع یهودى مسیحى، دو دلیل مى آورد: نخست، مشابهت قرآن به کتب یهودى مسیحى و دیگرى، ارتباط پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى مسیحى است. نولدکه میان فرهنگ جاهلى و قرآن شباهت هایى را برشمرده و پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله را مؤدب به آداب جاهلى معرفى مى کند. ادله وى درباره مسئله اقتباس قرآن مردود مى باشد؛ زیرا اولاً، مشابهت چشمگیرى بین قرآن و کتب یهودى و مسیحى و فرهنگ جاهلیت وجود ندارد. ثانیا، ادعاى ارتباط علمى پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله با پیروان ادیان یهودى و مسیحى، و مطابق بودن رفتار آن حضرت با فرهنگ جاهلى، عارى از استناد صحیح تاریخى است.
مقایسه و ارزیابی رابطه جاودانگی و معنای زندگی در اندیشه تولستوی وملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسئله رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملا صدرا به عنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است ،تولستوی که زمانی احساس پوچی می کرده تصمیم می گیرد راه حلی بیابد،پس از سفرهای متعدد و مطالعه علوم مختلف و بالاخص کنکاش در زندگی واحوالات گروه های مختلفی از مردم اعم از پوچ گرایان و کسانی که زندگی را معنادار می دانند به این نتیجه می رسد که لازمه معنادار بودن زندگی جاودانه بودن انسان است والا سعادت و بامعنا بودن زندگی توهم وخیالی بیش نیست واین نتیجه حاصل استقراء و مطالعه در زندگی مردم است نه حاصل یک نظام فلسفی نظاممند. اما ملاصدرا با توجه به نظام فلسفی خاص خود که بر اساس مبانی واصول نظاممندی طراحی شده،اثبات می کند که انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است و نفس و بدن رابطه اتحادی دارند ونفس انسان بواسطه اتحاد با ادراکات وتاثیر پذیری از فضایل اخلاقی وانجام دستورات شریعت ، سعه وجودی پیدا کرده و به تدریج به تجرد وروحانیت وجاودانگی می رسد و هدف نهایی وحقیقی از زندگی انسان رسیدن به مبداء هستی است وچون مبداء هستی نهایت ندارد پس انسان در صورتی می تواند در مسیر هدف ومعنای زندگی گام بردارد که جاودانه باشد لذا با اثبات عالم برزخ وقیامت سیر انسان را بی نهایت می داند واین تفسیر از زندگی ومرگ نه تنها ترسناک نیست وباعث پوچی نمی شود بلکه موجب پویایی ، امید ، آرامش و معناداری زندگی می شود .
بررسی و نقد رویکرد پدیدارشناسی دینی هانری کربن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیدارشناسی کربن، بر دو ستون اسلام ایرانی و تأویل استوار شده است، اساساً ماهیتی دینی دارد و شناخت پدیدارشناسانه از امور و چیزها در منشور پدیدارشناسی کربن، به معنای سنجش نسبت میان آن ها و امر قدسی است. با این اوصاف باید در انتساب کربن به سنت پدیدارشناسی و پدیدارشناس خواندن کربن جانب احتیاط را رعایت کرد؛ پدیدارشناسی مدنظر کربن اساساً صبغه ای دینی دارد و کربن به دنبال طرح چهارچوبی است که پروژه ی دین شناسانه اش در آن جای بگیرد؛ او در این مسیر آنچه را فراخور کار خود می یابد، به کار می بندد: چه پدیدارشناسی هیدگر و چه عرفان ابن عربی یا فلسفه سهروردی. این پدیدارشناسی راستین یا تأویل، چیزی نیست که مشابهی در مکاتب غربی داشته باشد؛ لذا اگر سخن از پدیدارشناسی هم در میان است، مراد، نوعی خاص از پدیدارشناسی است که اگر حتی بپذیریم در روش متأثر از هوسرل یا هیدگر است، در جهان بینی نمی تواند با آن ها هم داستان باشد و چنین نیز نیست. پدیدارشناسی کربن یا تأویل، با فراهم ساختن امکان به اول بردن چیزها، نسبت آن ها را با امر قدسی روشن می کند؛ چیزی که منجر به آشکارشدن ساختارهای مشترک ادیان می شود و به مبنایی برای «دین شناسی تطبیقی» و «تقریب ادیان» تبدیل می شود. نوشتار حاضر پس از مقدمه، با بخشی پیرامون «پدیدارشناسی کربن» ادامه می یابد و پس از طرح هایی پیرامون «اسلام ایرانی» و «تأویل»، با بخشی با عنوان « پدیدارشناسی دینی کربن: از اسلام ایرانی تا تأویل » خاتمه می یابد.