فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱٬۴۵۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
مساله ی اصلی این مقاله، شناخت اسطوره ی صعود در اندیشه ی ایرانی و بررسی بازتاب آن در شاهنامه ی فردوسی است. در اسطوره های اقوامی که به یک جهان فوقانی پس از مرگ اعتقاد دارند، راه های متفاوتی برای صعود بدان عالم وجود دارد. مثلاً نردبان، پلکان، بادبادک، تار عنکبوت، رنگین کمان و ... برخی از راه های صعود به جهان علوی هستند. در نزد ایرانیان باستان، راه صعود به جهان برتر از «کوه البرز» می گذرد. در این مقاله، پس از تصویر سیمای آیینی البرزکوه در اساطیر ایرانی و شاهنامه ی فردوسی، صعود شاهان و پهلوانانی مانند فریدون، زال، کیقباد و کیخسرو بر فراز البرز بررسی شده است. اینان در دوران پاکی خردسالی، بنا بر حادثه ای به فراز البرز که دروازه ی گروثمان (بهشت) است، راه می یابند. در این عروج، تن و روان پهلوانان با یکدیگر همراهند. پس از این مرحله، قهرمانان کمال یافته در حکم منجیانی که پیش از فرشکرد (دوران بازسازی جهان) ظهور می کنند، هریک کارهای شگفتی انجام می دهند و با دشمنان به مبارزه برمی خیزند. سرانجام، روان آن ها پس از مرگ که بازگشت طبیعی همه ی روان های نیک به مینوست، بار دیگر بر فراز البرز و در گروثمان آرام می گیرد.
داستان رستم و اسفندیار، در مواجهه با حکومت دینی
حوزه های تخصصی:
رمزگشایی اسطوره شناختی از ناسوزندگی سیاوش بر بنیاد اسطوره های زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر داستانی از شاهنامه را، آن زمان که پوسته تُنُک و نه چندان ستبر و استوارش را از هم فروشکافیم، بی هیچ شک و گمانی به اسطوره خواهیم رسید؛ چراکه نامه شگرف شاهنامه، یکسره از اسطوره ها وام ستانیده است. یک اسطوره شناس کارشناس و ویژه دان، هیچ گاه در برخورد با متنی پهلوانی، چونان شاهنامه، فریفته رنگ رنگی و فریبایی داستان ها نمی شود و با ژرف نگری و نازک بینی، به درون داستان¬ها راه می¬جوید و آنها را می گزارد. این جستار هم، داستان سیاوش را فرومی-شکافد، به ژرفای آن راه می برد و در آن نهانی ها، به اسطوره ای زردشتی دست می یازد و دلیل ناسوزندگی آتش و نسوختن سیاوش را اسطوره شناسانه برمی رسد و کندوکاو می کند. برپایه این جستار، اردیبهشت نماد مینویِ راستیِ اهورامزداست و آتش، نمود مادی اردیبهشت بر زمین. از دیگرسو، گوهر فرّه از آتش است و سیاوش نیز پادشاهی است فرهمند و از جنس آتش (نماد راستی)؛ و آتش هیچ گاه آتش را نمی سوزاند.
سیاوش، شخصیّتی آیینی و رازناک در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از پدیده های رازناک جهان ما خواب و رؤیاست. در این پدیده اشیا، به صورت نمادین ظاهر می شود و از این رو برای دریافت مفهوم حقیقی آنها، باید به تعبیر و واکاوی آنها پرداخت. واکاوی و تعبیر نمادهای رؤیا از دیر باز معمول بوده و گرد آوری و تدوین آنها باعث بوجود آمدن خوابنامه ها شده است. در خوابنامه های فارسی، نمادهای بسیاری به زن و مسائل زنانه گزارده شده اند. بررسی و تحلیل این نمادها می تواند تصویر روشنتر و کاملتری از دیدگاه قدما نسبت به زن ارائه دهد؛ از جمله نمادهایی که به زن تعبیر شده اند، ظروفند. رویکرد قدما در پاره ای تعابیر؛ بویژه تعبیر ظروف به زن، با رویکرد فروید در تحلیل رؤیاها که اشیاء مجوّف را دالّ بر زن می دانست، شباهت دارد. پاره ای از ریاحین و پرندگان و جانوران نیز در خوابنامه ها، مفهوم نمادین زنانه دارند. در بررسی مفاهیم این نمادها، دوبن مایه دیده می شود: یکی پیوند و ازدواج و تمتّع جنسی یا مالی از زنان و دیگری جدایی از آنها به طلاق یا مرگ. پریدن مرغان از دست و خانه، چیدن گل از شاخه و دسته گل نمادهایی هستند که بر مفهوم جدایی از زنان دلالت دارند؛ اما دیدن گل بر شاخه و کشتن مرغان، نمادهای تمتّع جنسی از زنانند.
خواب در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
خواب از جمله احوال اسرارآمیزی است که بیان کیفیّت و اسرار نهان آن، دیریاب، بل دست نایافتنی است. تعبیر و تحلیل رؤیاها از جمله پیچیده ترین و رازآلود ترین مسائل و موضوعات بشری است.
گزارش رؤیاها در حکایت های شاهنامه، در ایجاد شوق و امید برای نیل به آرزوها و تهدید و ترس از انجام عملی، در شکل گیری قصّه ها، نقش مهم و بسزایی دارد. پهلوانان و شاهان در موقعیّت های مختلف، برخی از وقایعی را که در آینده به وقوع خواهد پیوست، در خواب می بینند. این وقایع ممکن است دربردارندهٔ پیام های شادی و جشن و پیروزی، یا خبر از رویدادی ناگوار باشند. بسیاری از شخصیّت های برجستهٔ شاهنامه دست کم یکبار در خواب، رویدادِ پیش از وقوع را دیده اند. به همین دلیل نیاز بررسیِ چنین پدیده ای در شاهنامه احساس می شود. در این مقاله، کوشش شده است کمّ و کیف این قضایا در میان شاهان و پهلوانان شاهنامه، تحلیل و بررسی شود.
روایت شناسی داستان هفت گُردان برپایه روایت انوشیروان مرزبان و ابوالقاسم فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روایتشناسی داستان هفتگردان به روایت فردوسی در شاهنامه و قصه افراسیاب بن پشنگ به روایت انوشیروان مرزبان در روایات داراب هرمزدیار میپردازد. به این منظور پس از بررسی خلاصه دو روایت از دیدگاه راویان، روایتشناسی، ساختارشناسی تطبیقی و ریشهشناسی بنیادهای آیینی و اساطیری، دو روایت مورد بررسی قرار گرفته است. بررسیها نشان میدهد که روایت فردوسی، روایتی دهقانی، ملّی و خردگراست که در آن حذفهای آیینی (زردشتیبودن رستم) و اسطورهای (دیدار افراسیاب با اهریمن) به چشم میخورد. اگرچه به نظر میرسد، این آیینزدایی پیش از فردوسی صورت گرفته؛ اما ممکن است، اسطورهزدایی از سوی وی انجام شده باشد. در برابر، روایت انوشیروان روایتی موبدی با تکیه بر آموزههای مزدیسنایی، اصیل، یکدست، کامل و دارای ژرفساختی اسطورهای و آیینی است که با الگوهای اساطیری- آیینی داستانهای ایرانی همخوانی دارد. این داستان نقشی مهم در الگوشناسی روایی داستانهای حماسی ایران، در گذر از روایت موبدی به دهقانی دارد.
دوره گشتاسپی در حماسه، گذار خود کامگی از اسطوره به تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانهای پراکنده به دلیل طرز چیده شدنشان در شاهنامه، طرحی اندیشمندانه و بسامان را نشان می دهند و بسیار بیشتر از آنچه که در ظاهر خود دارند باز می گویند. بر اساس سنت شاهنامه شناسی این کتاب به بخشهای اساطیری ، پهلوانی و تاریخی تقسیم می شود. هر چند این تقسیم بندی را خطی روشن مرز بندی نمی کند ، اما قسمتهای برزخی و بینا بینی نباید مغفول بمانند، زیرا گذر از بخشی به بخش دیگر نمی تواند بدون تمهید مقدمه و قفل و بندهای ضروری صورت گیرد.
به گمان نگارنده، دوره گشتاسبی در شاهنامه، گذار حماسه ملی از اسطوره به دوره تاریخی ساسانی است.تمرکز اشکال متنوع قدرت در حکومت گشتاسبی غیر از آن که اجتماع خویشکاریهای طبقات سه گانه تقسیم بندی اجتماعی ( شاه – موبد ، رزمیار ، تولید کننده ) را در این حکومت نشان می دهد ، با اجتماع هدفمند امشاسپندان نیز که هر یک پیش از تمرکزشان در اهورا مزدا به صورت یکی از صفات او در دوره ساسانی خود به تنهایی ایزدی مستقل به حساب می آمدند همانند است. حکیم حماسه سرا با روایت حکومت گشتاسپی در این بخش از شاهنامه ، در گذار از اسطوره به تاریخ، زمینه تمرکز خواهی و خود کامگی ساسانی را نشان می دهد.
نامجویی در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
در بنیان داستان های حماسی ایران، صدها موضوع بشری است که چشم عالم را به حیرت افکنده، امّا موضوع «نامجویی» از درخشندگی بیشتری برخوردار بوده است. نام و نامجویی، نقش های گوناگونی را در داستان های حماسی شاهنامه رقم زده و مضامین مختلفی را به خود اختصاص داده است. پهلوانان شاهنامه برای به دست آوردن نام، به پیکار برمی خیزند و برای حفظ آن، جان می بازند. نام، عالی ترین خواسته فردوسی و پهلوانان شاهنامه است که در این مقاله، آن را کلیدی ترین واژه داستان های باستانی ایران معرفی کرده و از منسجم ترین و شاخص ترین مؤلّفه ها در حماسه ملّی ایران قلمداد کرده ایم.
موافقت یونسکو برای ثبت هزاره ی فردوسی در فهرست رویدادهای فرهنگی
حوزه های تخصصی:
این فردوسی این ایران: حماسه ی بزرگ ایرانیان: روزهای گم شده تاریخ
منبع:
فردوسی تیر ۱۳۸۸ شماره ۷۸
حوزه های تخصصی:
از زادروز فردوسی تا آغاز و انجام شاهنامه
حوزه های تخصصی:
پژوهشی در شاهنامه ( پادشاهی تهمورث)
حوزه های تخصصی:
استاد حسن انوشه و نخستین مترجم شاه نامه، بنداری
منبع:
فردوسی تیر ۱۳۸۸ شماره ۷۸
حوزه های تخصصی: