فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۳۲٬۷۱۰ مورد.
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵
105 - 143
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش گروهی افزایش صبر بر خودکارآمدی و نگرش مادران دارای کودک استثنایی بود. این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران دارای کودک استثنایی شهر مشهد بود که در آموزش وپرورش استثنایی استان خراسان رضوی ثبت نام شده بودند، انتخاب نمونه به صورت داوطلبانه و از روش در دسترس استفاده شده است. 32 مادر دارای کودک استثنایی انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شد (16 نفر در هر گروه). از پرسش نامه های صبر، خودکارآمدی دومکا و نگرش والدین به کودک استثنایی برای سنجش متغیرهای پژوهش استفاده شد. پیش آزمون از دو گروه گرفته شد. گروه آزمایش 10 جلسه ی آموزش صبر را دریافت کردند درحالی که گروه گواه هیچ آموزشی را دریافت نکردند. پس از ارائه جلسات آموزشی، هر دو گروه مجدداً به پرسشنامه ها در پس آزمون پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل کواریانس تک متغیره (ANCOVA) و تحلیل کواریانس چندمتغیری (MONCOVA) مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفت. یافته های پژوهش حاضر نشان داد که آموزش صبر بر خودکارآمدی و تغییر نگرش، ناکامی، ناامیدی و شرم زدگی و صبر مادران دارای فرزنداستثنایی مؤثر است. در نتیجه توصیه می شود مشاوران و روان شناسان در برنامه های آموزش خانواده و گروه های والدین دارای فرزند استثنایی، آموزش صبر را موردتوجه قرار دهند.
پیش بینی سازگاری دانش آموزان بر اساس فرهنگ مدرسه ای: نقش میانجی کیفیت زندگی در مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
104 - 82
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی سازگاری دانش آموزان بر اساس فرهنگ مدرسه ای با نقش میانجی کیفیت زندگی در مدرسه انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی و ازنوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان پسر پایه نهم شهرستان بیرجند در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 2444 نفر بودند که طبق جدول کرجسی و مورگان و با روش نمونه گیری تصادقی خوشه ای چندمرحله ای، 334 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. اﺑﺰار پژوهش، پرسشنامه های فرهنگ مدرسه هیگینز دی الساندرو و ساد (1988)، سازگاری دانش آموزان سینها وسینگ (1993) و کیفیت زندگی در مدرسه ویلیامز و باتن (1981) بودند. از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رویکرد معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS-26 و AMOS جهت تحلیل داده ها استفاده شد. بررسی ها نشان میدهد تمامی ضرایب مسیر مستقیم مربوط به رابطه بین فرهنگ مدرسه ای با کیفیت زندگی در مدرسه و سازگاری دانش-آموزان، مثبت و معنی دار است(01/0>p). همچنین ضریب مسیر رابطه غیرمستقیم بین فرهنگ مدرسه ای با سازگاری، از طریق متغیر میانجی کیفیت زندگی در مدرسه، در سطح آلفای 01/0 معنی دار است. شاخص برازندگی ریشه واریانس خطای تقریب برابر ۰۷۶/0 و ریشه استاندارد واریانس باقی مانده برابر با ۰۵۴/0 است که نشان دهنده برازش مطلوب مدل است. باتوجه به یافته ها، میتوان از طریق فرهنگ مدرسه ای و کیفیت زندگی در مدرسه، سازگاری دانش آموزان را پیش بینی کرد. لذا نتایج پژوهش دارای تلویحات کاربردی برای مداخلات روانی-تربیتی است که با بهبود کیفیت و شرایط زندگی تحصیلی دانش آموزان در مدرسه و رشد فرهنگ مدرسه ای به کمک مدیران، معلمان و مشاوران مدارس، سازگاری دانش آموزان رشد یابد
تدوین برنامه بازی درمانی آدلری و ارزیابی اثربخشی آن بر علاقه ی اجتماعی در کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۷)
47 - 58
حوزه های تخصصی:
مقدمه: کودکان مبتلا به سرطان تحت درمان های دردناک و طولانی مدت قرار می گیرند که تأثیرات مخربی در سلامت روان آنها دارد. این پژوهش با هدف تدوین برنامه ی بازی درمانی آدلری و ارزیابی اثربخشی آن بر علاقه ی اجتماعی کودکان مبتلا به سرطان انجام شد.
روش: مطالعه به روش نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد انجام شد. جامعه ی آماری را کلیه ی کودکان مبتلا به سرطان سنین 8 تا 12 سال که از مؤسسه خیریه شهر یزد در سال 1400 خدمات دریافت می کردند، تشکیل دادند که از بین آنها 30 کودک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و شاهد قرار گرفتند. برنامه ی تدوین شده ی بازی درمانی آدلری به مدت 18 جلسه (هر هفته، 40 دقیقه) به عنوان برنامه ی مداخله برای گروه آزمایش اجرا شد؛ در حالیکه گروه شاهد چنین مداخله ای را دریافت نکردند. هر دو گروه با مقیاس علاقه ی اجتماعی کودکان ایرانی (علیزاده،1394) مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل کواریانس چندمتغیره برای خرده مقیاس های مقیاس علاقه ی اجتماعی نشان می دهد که گروه آزمایشی در مقایسه با گروه شاهد، پس از شرکت در برنامه ی آموزشی تغییر مثبت معناداری در خرده مقیاس ها دارد (05/0>p).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه ی بازی درمانی آدلری بر بهبود علاقه ی اجتماعی کودکان مبتلا به سرطان مؤثر بود. لذا این برنامه به عنوان مداخله ی روانشناختی در کنار سایر مداخلات دارویی و روانشناختی به کودکان مبتلا به سرطان توصیه می شود.
نقش واسطه ای درک از توانایی حل مسئله دانش آموزان در رابطه بین مهارت کنترل خشم و سبک های فرزندپروری ادراک شده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تبیین رابطه بین سبک های فرزند پروری ادراک شده و مهارت کنترل خشم با نقش واسطه ای درک از توانایی حل مسئله در دانش آموزان بود. روش کار: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های شهرستان بابلسر تشکیل دادند. در این پژوهش، تعداد 395 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل، پرسشنامه درک از توانایی حل مسئله، سبک های فرزندپروری ادراک شده ، مهارت کنترل خشم بودند. برای تحلیل نتایج از روش مدل یابی معادلات ساختاری (SEM)و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان داد، سبک فرزندپروری ادراک شده( مقتدرانه، مستبدانه و بی اعتنا) با میانجی گری درک از توانایی حل مسئله قادر است در قالب روابط ساختاری مهارت کنترل خشم را به طور معنی داری تبیین کنند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بر اهمیت سبک های فرزند پروری ادراک شده در توانایی حل مسئله و مهارت کنترل خشم تاکید می نماید، به نحوی که مهارت کنترل خشم می تواند بازتابی از سبک فرزند پروری مقتدرانه و توانایی حل مسئله بالا باشد.
ارائه مدلی برای ارتقای اخلاق حرفه ای دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران: مطالعه ای ترکیبی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: شناخت عوامل مؤثر بر فرایندهای انگیزشی مشارکت کودکان در فعالیت جسمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری دانش آموزان در زمینه فعالیت جسمانی بود. روش: روش انجام پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی به روش معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی شهر تبریز در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ بود. نمونه آماری شامل ۳۸۴ دانش آموز بود که به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های خودکارآمدی (پندر و همکاران، ۲۰۰۲)، تصویر بدن (کش و همکاران، ۲۰۰۴)، ذهن آگاهی (آهرن و همکاران، ۲۰۱۱) و تنظیم رفتاری (رایان و همکاران، ۲۰۱۹) استفاده شد. از آزمون همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه ۲۶ و لیزرل نسخه ۸ برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین خودکارآمدی با تصویر بدن، ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P)، تصویر بدن با ذهن آگاهی و تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معنادار (۰/۰۰۱>P) و ذهن آگاهی با تنظیم رفتاری ارتباط مستقیم و معناداری داشت (۰/۰۰۱>P). درنهایت، مدل نظری پژوهش از برازش مناسبی برخوردار بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی باعث بهبود تنظیم رفتاری دانش آموزان برای مشارکت آن ها در فعالیت جسمانی شد؛ بنابراین، ضروری است که استراتژی ها و مداخلات مناسبی به خصوص از طرف معلمین تربیت بدنی برای ارائه تکنیک های افزایش خودکارآمدی، تصویر بدن و ذهن آگاهی در کودکان اتخاذ شود.
ارزشیابی برنامه ارتقای سلامت روان مدارس در مدارس ایران: یک مطالعه کیفی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
اهداف باتوجه به اهمیت شناسایی مشکلات سلامت روان دانش آموزان و مدیریت صحیح آن ها با ارائه خدمات تخصصی به آنان، پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی برنامه بهداشت روان مدارس در مدارس ایران، شناسایی کاستی های آن و ارائه توصیه هایی برای بهبود آن انجام شده است.. مواد و روش ها پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی با روش تحلیل محتوای قراردادی است که برای به دست آوردن داده ها از دیدگاه گروهی از ذی نفعان از مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق استفاده کرد. 35 نفر از مربیان منتخب، معلمان، مدیران و طراحان برنامه ارتقای سلامت روان مدارس، جامعه این پژوهش بودند. یافته ها یافته های پژوهش حاضر در 4 طبقه نقاط قوت برنامه، نقاط ضعف برنامه، عوامل تأثیرگذار در محقق نشدن اهداف برنامه و پیشنهادات برای ارتقای طرح قرار گرفت. 50 کد استخراج شد و 14 زیرطبقه به دست آمد. نتایج کلی ارزشیابی که از مصاحبه های عمیق و بحث گروهی متمرکز به دست آمد، نشان از اثربخشی برنامه سلامت روان مدارس دارد. نتیجه گیری نتایج کلی ارزشیابی طرح سلامت روان مدارس نشان از اثربخشی این طرح دارد. مدل جدید و کاربردی طرح سلامت روان مدارس چشم انداز جدیدی به مداخلات مدرسه محور گشوده است. با وجود این انتظار استقرار کامل و تداوم این طرح در کوتاه مدت و با منابع محدود چندان واقع بینانه به نظر نمی رسد. بنابراین پیشنهاد می شود ابتدا زیرساخت های مورد نیاز برای اجرای این برنامه ازجمله نیروی آموزش دیده، ارتقای هسته مشاوره مدارس، محدودیت زمانی معلمان و محدویت های قانونی و غیره برطرف شود و سپس این طرح در سطح ملی برای تمامی مدارس کشور اجرا شود.
روابط ساختاری ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین: نقش میانجی علائم پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۸
۱۸۰-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش بررسی نقش میانجی علائم پانیک در رابطه بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد در افراد مصرف کننده مت آمفتامین بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. از میان افراد مصرف کننده مت آمفتامین مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد استان مازندران، 250 نفر به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه مشکلات مصرف مواد، پرسشنامه ترومای دوران کودکی و مقیاس علائم پانیک بود. داده ها با استفاده از روش مدل معادلات ساختاری تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین ترومای دوران کودکی و مشکلات مصرف مواد رابطه مثبت و معناداری وجود داشت و علائم پانیک در این رابطه دارای نقش واسطه ای بود. در مجموع، نتایج نشان داد که مدل از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: طبق نتایج به دست آمده می توان گفت که هر دو متغیر ترومای دوران کودکی و علائم پانیک نقش مهمی در مشکلات مصرف مواد دارند. با توجه به دوره حساس کودکی و تاثیرات ماندگار تجاربِ آسیب زا و عواقب متعاقب با آن همچون افسردگی، اضطراب و غیره در بزرگسالی، نتایج این پژوهش می تواند رهنمودی در جهت آگاه سازی والدین در مورد نقش حساس خود از طریق برنامه های آموزشی در مدارس و یا رسانه ها باشد. بنابراین، توجه به این متغیرها در کاهش مشکلات مصرف مواد از اهمیت ویژه برخوردار است.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: توانمندسازی مدیران مدارس در راستای بهبود شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی آنان، یکی از برنامه های مؤثر در کاهش چالش های محیط کاری شان محسوب می شود؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی درمان پذیرش و تعهد در شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مدیران مدارس شهر یاسوج در سال تحصیلی 1401-1400 بودند، که 30 نفر واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی ساده در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و گواه (۱۵ نفر) قرار گرفتند، و به مقیاس شناخت اجتماعی نجاتی و همکاران (۱۳۹۷) و سرمایه روان شناختی Luthans و همکاران (2007) پاسخ دادند. سپس گروه آزمایش طی 8 جلسه 90 دقیقه ای در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد شرکت کردند، اما گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد نمرات شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون به طور معنادار افزایش یافته است (001/0>P). نتیجه گیری: نتایج نشان داد که درمان پذیرش و تعهد تأثیر معناداری در بهبود شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران مدارس داشت؛ بنابراین می توان درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را روشی مناسب برای افزایش شناخت اجتماعی و سرمایه روان شناختی مدیران و کارکنان مدارس در نظر گرفت.
اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر بهبود هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در نوجوانان دارای خودزنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۲ مرداد ۱۴۰۲ شماره ۵ (پیاپی ۸۶)
۱۶۰-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر بهبود هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در نوجوانان دارای خودزنی صورت گرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه نوجوانان پسر در دامنه سنی 13-18 ساله شهر اردبیل در نیمه دوم سال 1400 بودند. تعداد نمونه پژوهش 30 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در 2 گروه (درمان تنظیم هیجان، 15نفر و گروه گواه 15 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شد. برای جمع آوری داده ها از مقیاس آمادگی شرم و گناه (Gasp، کوهن و همکاران، 2011)، مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI، بک، 1979) و پرسشنامه نشخوار فکری مشترک (CRQ، رز، 2002) استفاده شد. برای گروه آزمایش هشت جلسه 75 دقیقه ای آموزش تنظیم هیجان ارائه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری صورت گرفت. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در دو گروه آزمایش و گواه در سطح 01/0 تفاوت معناداری وجود داشت. نتایج به دست آمده حاکی اثربخشی درمان تنظیم هیجان بر بهبود هیجان شرم و گناه و نشخوار فکری مشترک در نوجوانان دارای خودزنی بود.
رابطه پذیرش یادگیری برخط با سازگاری تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان چابهار
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر رابطه پذیرش یادگیری برخط با سازگاری تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان چابهار بوده است. روش تحقیق از نظر شیوه اجرا توصیفی از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری تحقیق شامل دانش آموزان دختر پایه نهم متوسطه اول شهر چابهار بودند. حجم جامعه 1252 نفر که از این تعداد297 نفر به عنوان نمونه با توجه به جدول مورگان بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از سه پرسشنامه پذیرش یادگیری بر خط تئو (2010)، اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (۲۰۰۴) و پرسشنامه سازگاری تحصیلی سینهاوسینگ (1993) استفاده گردید. ضریب آلفای کرونباخ پرسشنامه پذیرش یادگیری برخط 0/88، سازگاری تحصیلی 0/86 و اشتیاق تحصیلی 0/80 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون با نرم افزار SPSS- 20 استفاده شده است. نتایج نشان داد که بین پذیرش یادگیری برخط با سازگاری تحصیلی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان متوسطه اول شهرستان چابهار رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
مقایسه رابطه سبک های اِسنادی و تحمل ناکامی در دو گروه دختران و پسران مقطع پیش دانشگاهی شهر تهران
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین تفاوت رابطه سبک های اسنادی و تحمل ناکامی در دختران و پسران مقطع پیش-دانشگاهی است. پژوهش حاضر از نوع همبستگی و پس رویدادی بوده است. جامعه آماری تحقیق، شامل 250 نفر از دانش آموزان دختر و پسر مقطع پیش دانشگاهی منطقه سه شهر تهران است که در سال تحصیلی 98-99 مشغول به تحصیل اند و به روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند و پرسشنامه سبک اسناد و پرسشنامه تحمل ناکامی را تکمیل نمودند. برای تحلیل فرضیات از ضرایب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل و آزمون معناداری تفاوت ضرایب همبستگی در دو گروه استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که در دختران در موقعیت منفی بین سبک اسناد درونی با تمامی ابعاد تحمل ناکامی و بین اسناد کلی با عدم تحمل ناراحتی پیشرفت و شایستگی نیز ارتباط مثبت و معنادار وجود دارد. در پسران، اسناد پایداری مثبت، رابطه منفی و معناداری با عدم تحمل عاطفی داشته است و در اسناد کلی منفی، رابطه مثبت و معناداری با عدم تحمل ناراحتی و عدم تحمل ناراحتی پیشرفت مشاهده شد. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که تفاوت بین میانگین های دو گروه در متغیر اسناد درونی مثبت و متغیرهای عدم تحمل عاطفی، عدم تحمل ناراحتی پیشرفت و شایستگی معنادار است. همچنین تفاوت بین همبستگی دو گروه در روابط برخی مؤلفه های سبک اسنادی و تحمل ناکامی، معنادار است. بر مبنای این نتایج پیشنهاد می شود که برای کاهش اثرات سوء تحمل ناکامی، دوره هایی را برای بهبود سبک اسنادی دانش آموزان طراحی و اجرا نمایند.
بررسی رابطه صفات شخصیت با سلامت روانی و شادکامی در دانش آموزان ناحیه 1 ارومیه
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین بررسی رابطه صفات شخصیت با سلامت روانی و شادکامی در دانش آموزان ناحیه 1 ارومیه انجام شد. در یک مطالعه از نوع همبستگی، 120 دانش آموز از ناحیه 1 شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 1400 به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های SCL-90-R و شادکامی آکسفورد و سلامت روان 28 سؤالی را تکمیل کردند. داده های به دست آمده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مطابق با نتایج به دست آمده بین شادکامی با روان آزرده گرایی (0/387-)، برونگرایی (0/354-)، انعطاف پذیری (0/59) و باوجدان بودن (0/49) رابطه معنادار وجود داشت و همچنین بین شادکامی با روان آزرده گرایی (0/526-)، برونگرایی (0/294-)، انعطاف پذیری (0/232) و باوجدان بودن (0/236) رابطه معنادار وجود داشت. ولی با زیرمقیاس گشودگی تجربه رابطه نداشت. درنهایت می توان گفت که دانش آموزان اگر دارای صفات شخصیتی منعطف و باوجودانی باشند از سلامت روان و شادکامی بیشتری نسبت به دانش آموزان با صفات شخصیت برونگرا و آزرده گرایی خواهند بود.
بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی بر کاهش علائم افسردگی پیش قاعدگی
حوزه های تخصصی:
بیش از 90 درصد زنان در سن قاعدگی درگیر بیماری PMS می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی برنامه غنی سازی و ارتقاء زندگی بر کاهش علائم افسردگی پیش قاعدگی می باشد. این مطالعه به روش شبه تجربی بود و با استفاده از روش پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. 24 نفر از زنان مبتلابه نشانگان پیش قاعدگی که به کلینیک زنان در بیمارستان فوق تخصصی رضوی در مشهد مراجعه کرده بودند به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای موردسنجش، پرسشنامه غربالگری علائم قبل قاعدگی (PSST)، پرسشنامه افسردگی بک بود؛ که با این پرسشنامه ها زنان مبتلابه افسردگی پیش قاعدگی انتخاب شدند و میزان افسردگی آن ها ارزیابی شد. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان دادند میانگین نمره های افسردگی گروه آزمایش در پیش آزمون 24/7 بود و در پس آزمون پس از مداخله 19/9 شد که نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری داشت و همچنین نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری یافت.
ساخت و اعتباریابی ابزار انگیزه های بی اعتمادی در بین زوجین جوان
حوزه های تخصصی:
ازآنجاکه هدف پژوهش حاضر، ساخت و اعتباریابی ابزار سنجش انگیزه های بی اعتمادی در بین زوجین جوان است، در دسته پژوهش های تحقیق و توسعه قرار می گیرد. از نظر شیوه گردآوری داده ها، روش مورداستفاده توصیفی (غیرآزمایشی) و از طرح های همبستگی و به صورت خاص تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی بود. جامعه پژوهش کلیه زوجین جوان شهر اهواز بود که در دو مرحله نمونه گیری انجام شد که مرحله اول بر اساس اعتباریابی ابزار سنجش انگیزه های بی اعتمادی در بین زوجین جوان و مرحله دوم بر اساس جامعه آماری است. به منظور انتخاب نمونه مناسب از شهر اهواز با جامعه نامحدود ابتدا حجم نمونه تعیین و سپس بر اساس روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. حجم نمونه لازم با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران در مرحله اول 40 نفر (20 زوج) و در مرحله دوم 384 نفر (192 زوج) تعیین شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل داده های تحقیق از نرم افزار spssنسخه 22 استفاده شد. ضمناً سطح معنی داری در این تحقیق، 0/05= α تعیین شد. درنهایت میزان همبستگی عوامل فردی 0/770، عوامل خانوادگی 0/799، عوامل ادراکی-روانی 0/844 و عوامل زندگی زناشویی 0/732 به دست آمد. روایی پژوهش از طریق روایی سازه انجام شده که بین 0/731 تا 0/833 نشان داده شده است. پرسشنامه عوامل پژوهش حاضر دارای اعتبار کلی عناصر 0/78.3 و بقیه متغیرها بین 0/76.9 تا 0/85.4 است.
تاثیر توانبخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان
حوزه های تخصصی:
علائم شناختی از مهم ترین علائم سالمندان می باشد. هدف پژوهش حاضر تأثیر توان بخشی شناختی بر عملکرد شناختی (توجه و حافظه) در سالمندان بود. پژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه سالمندان مراجعه کننده به مراکز سالمندان خرم آباد در سال 1400 تشکیل می دادند. نمونه آماری پژوهش شامل 30 نفر از سالمندان شهر خرم آباد بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از آزمون کامپیوتری عملکرد پیوسته و آزمون حافظه ان بک استفاده شد. سپس داده ها در برنامه spss نسخه 25 با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) تحلیل شدند. نتیجه تجزیه وتحلیل اطلاعات نشان داد که عملکرد گروه آزمایش در پس آزمون نسبت به پیش آزمون تغییر قابل توجهی در آزمون عملکرد پیوسته و ان بک تفاوت معنی دار داشت. بدین معنی که عملکرد توجه و حافظه در افراد گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل بود. با توجه به اینکه توان بخشی شناختی تأثیر معناداری بر عملکرد شناختی سالمندان دارد و موجب بهبود عملکرد آن ها می شود؛ ازاین رو می تواند به عنوان روشی برای بهبود توجه و حافظه سالمندان به کار رود.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه با اختلالات رفتاری درونی سازی و برونی سازی نوجوانان
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم هیجان در رابطه بین طرح واره های ناسازگار اولیه و اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده در نوجوانان بود. پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی، از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه شیراز در سال تحصیلی 1400-1399 بود؛ نمونه آماری شامل 200 نفر از این دانش آموزان بود که با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه-های طرح واره های ناسازگار اولیه یانگ (YSQSF)، سیاهه ی رفتاری کودک (CBCL) آخنباخ و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان (CERQ-K-P) بود. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان نقش واسطه ای در ارتباط بین طرح واره های ناسازگار اولیه و اختلالات رفتاری برونی سازی شده و برونی سازی شده دارد (0/05>P). طرح واره های ناسازگار اولیه بر اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده اثر معنادار دارد (0/05>P). نتایج پژوهش همچنین نشان داد که راهبردهای تنظیم هیجان بر اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده اثر مثبت معنادار دارد (0/05>P). درمجموع نتایج پژوهش حاضر نشان داد که طرح واره های ناسازگار اولیه می توانند با واسطه گری راهبردهای تنظیم هیجان موجب بروز اختلالات رفتاری برونی سازی و برونی سازی شده در نوجوانان شوند؛ امری که توصیه می شود توسط والدین و مسئولین آموزش وپرورش کشور موردتوجه خاص قرار گیرد.
رابطه بین ذهنیت فلسفی وباورهای انگیزشی باراهبردهای یادگیری دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان خراسان شمالی به تعداد 688 نفر بوده است که بر اساس جدول مورگان تعداد 248 نفر برآورده شد که به روش تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه ذهنیت فلسفی جی اسمیت (1999)، با مقادیر آلفای کرونباخ 0.78، پرسشنامه راهبردهای یادگیری پینتریچ و دیگروت (1990) با آلفای کرونباخ 0.83 استفاده گردید. روایی پژوهش از نوع محتوایی بوده که مورد تائید خبرگان قرار گرفت که با استفاده از نرم افزارspss نسخه 22 مورد تحلیل قرار گرفت. جهت آزمون فرضیه های پژوهش از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد بین جامعیت، تعمق و انعطاف پذیری با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی0.31،0.24 و0.22 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. همچنین بین خودکارآمدی، ارزش گذاری درونی و اضطراب امتحان با راهبردهای یادگیری به ترتیب با ضرایب همبستگی 0.35،0.33 و0.33 رابطه مثبت معناداری وجود داشت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که متغیرهای خودکارآمدی، اضطراب امتحان، ارزش گذاری درونی و جامعیت می توانند تغییرات راهبردهای یادگیری را تبیین کنند و سایر متغیرها یعنی تعمق و انعطاف پذیری قدرت تبیین معنی داری ندارند.
الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دست آوردهای روان شناختی سال ۳۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
315 - 332
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی الگوی علّی رابطه سبک های دلبستگی و شدت درد با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه و دشواری در تنظیم هیجان بیماران مبتلا به درد مزمن، انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی- همبستگی و از نوع الگویابی معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش بیماران مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به کلینیک درد بیمارستان عرفان شهر تهران در نیمه دوم سال 1399 بود که 300 فرد مبتلا به درد مزمن به روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از از پرسشنامه چند بُعدی درد وست هاون- ییل، سیاهه سبک های دلبستگی بزرگسال، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان استفاده و تجزیه و تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری انجام شده است. نتایج نشان داد سبک دلبستگی ایمن و اضطرابی از طریق متغیر میانجی گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان، اثر غیرمستقیم معنی داری بر شدت درد در افراد مبتلا به درد مزمن دارد. این بدان معنی است که طرحواره های ناسازگار اولیه در حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگرجهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش میانجی گری در رابطه بین سبک های دلبستگی و شدت درد دارد. بنابراین با در نظر گرفتن طرحواره های حوزه گوش بزنگی و بازداری، دیگر جهت مندی و دشواری در تنظیم هیجان نقش مؤثری در شدت درد افراد مبتلا به درد مزمن داشت.
اثربخشی بسته توانمندسازی روان شناختی مادران بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه به دوران پیش از دبستان، اثرات پایدار آن در همه مراحل زندگی و آموزش والدین به ویژه مادران زیر 6 سال در راستای تغییر و تحولات مطلوبی که در کودکان ایجاد می شود، توجهات خاصی مبذول شده است. این پژوهش با هدف اثربخشی توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودکان اجرا شد. روش : روش پژوهش از نوع شبه تجربی، پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری دوماهه با گروه های آزمایش و گواه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان 4 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1400 بودند که تعداد ۳۰ نفر از آنها به شیوه در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند (هر گروه 15 نفر). گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای بسته توانمندسازی مادر را دریافت کردند و گروه گواه در طی پژوهش هیچ مداخله ای دریافت نکردند. شرکت کنندگان هر دو گروه پرسشنامه های مشکلات رفتاری (شهیم و یوسفی، 1378) و حرمت خود (عزیزی مقدم، 1386) را در سه مرحله تکمیل کردند. داده ها با روش تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار SPSS نسخه 23 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج روش آماری تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر نشان داد که برنامه توانمندسازی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک تأثیر معنا دار داشت و اثربخشی آن در مرحله پیگیری نیز باقی ماند (0/001>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی آموزش بسته توانمندسازی روان شناختی مادر بر مشکلات رفتاری و حرمت خود کودک، توجه به این نوع آموزش به مادران، مراکز پیش دبستانی، روان درمانگران و مشاوران در حوزه مشاوره کودک و انتخاب نوع مداخله برای آموزش به والدین پیشنهاد می شود.